-
الگو
دوشنبه 5 آذر 1397 11:56
-
بایدددد
سهشنبه 29 آبان 1397 12:12
یکی از عادت های بسیار بد من این میباشد که ساعتها قبل از انجام یه کاری زانوی غم بغل میگیرم و عزا میگیرم که وااای! مثلا ساعت 4 کلاس دارم، میتونم بگم که از ساعت 12 من اعصابم خرد میشه که وای کلاس دارم چه بد! یا اگه قراره مهمون داشته باشم از 3 روز قبلش میگم وااای! جالب اینجاست که وقتی شروع به کار میکنم کاملا با عشق این کار...
-
پاییز
شنبه 26 آبان 1397 07:47
-
استاد مشاور
چهارشنبه 23 آبان 1397 07:52
این هفته شاید برای کار من هفته طلایی بود! هفته پیش 5 شنبه استاد مشاورم! مشاور! پیغام داد چه خبر از کارات؟ چرا نیومدی کلاسهای من داده جمع کنی؟؟منم گفتم والا بخاطر این تعطیلیا بچه ها نمیان خب چرا بیام؟بعد گفتم حالا که میپرسی هفته بعد کی بیام؟گفت 1 شنبه بیا. شنبه رفتم کپی برگه ها و تست هام رو انجام دادم، استاد مشاور هم...
-
کتاب
چهارشنبه 16 آبان 1397 07:34
از هفته پیش که رفتم داده جمع کنم و بعد دیدم این 2 هفته تعطیلی داره و کلاسها تق و لق ه و دست نگه داشتم از 19 آبان دوباره از سر بگیرم تایمم آزاد شده. آزاد برای اینکه بتونم باز هم روی اهدافم تمرکز کنم. بیشتر فرانسه بخونم، تصمیمم رومبنی بر مسلط شدن به نرم افزار spss محقق کنم! و قراره تا آخر سال مدرک ICDL 1و 2 رو بگیرم....
-
2 هفته شلووووووغ
شنبه 28 مهر 1397 09:58
کم پیش میاد اینگونه طولانی غیبت داشته باشم، اما انقدرررر سرم شلوغ بود وقت نمیکردم این پیج رو باز کنم و بنویسم! الآنم سریع مینویسم با همسر بریم بیرون کار داریم شدید! 2 هفته ست علاوه بر کلاسهای عصر من تقریبا هرروز صبح هم بیرون بودم ودنبال کارهای پایلوت و .....تجزیه تحلیل آماری طبق معمول گیر داره و رفتم پیش یه استاد آمار...
-
دوباره
جمعه 13 مهر 1397 15:54
وقتی تصمیم به پرانرژی بودن و هدف گذاری و تلاش میکنی، قطعا بازتاب این انرژی رو میبینی. 4 شنبه بین دو کلاسم به مسئول شعبه گفتم صبح ها کلاس فرانسه ندارید؟همشون عصره؟(من هرروز عصر کلاس دارم نمیتونم برم کلاس) گفت چرا اتفاقا 5 شنبه صبح مدرسهای خودمون کلاس دارن، گفتم من سطحم پایین نیستا، گفت اونها هم 14 ترمی خوندن، گفت بیا...
-
هدف جدید
پنجشنبه 5 مهر 1397 11:38
همه یه هدف جدید برای خودشون تعیین میکنن و اون میشه انگیزه ادامه دادن. حالا من تصمیم گرفتم یه هدف جدید داشته باشم، یه هدف متفاوت از بقیه اهداف خودم و اهداف دیگران. هدف جدید من اینه که از این به بعد خیلییییییی به خودم برسم، از همه لحاااظ. من کتاب زیاد میخونم، فیلم زیاد میبینم، کار هم که میکنم، غذا هم که میپزم، رو تز...
-
مهرماه من
چهارشنبه 4 مهر 1397 09:07
درسته که همیشه مهرماه یه بدبیاری برام داشته و چندین سال گذشته من مهرماه و آبان ماه برام اتفاق های ناگواری پیش اومده، از تصادف خواهرم سال 89 گرفته تا ...... خونریزی و جراحی مغزی که خودم سال 95 داشتم و عوارض ش و........ اما مهر ماه و پاییز همیشه برام عزیز بوده، چون در کنار این اتفاق های به ظاهر منفی من در همین فصل عزیز...
-
عشق
جمعه 30 شهریور 1397 13:35
گابریل گارسیا مارکز (در مورد کتاب عشق سالهای وبا): سالخوردگی به من آموخته است که، در نهایت آنچه اهمیت دارد، عواطف و احساسات عمیق عاشقانه است. یعنی آنچه در دل روی میدهد. کتابهای من همه به نحوی درباره عشق بوده اند . در صدسال تنهایی داستانی عاشقانه، از پی داستانی دیگر میآید. گزارش یک قتل نمایش وحشتناکی از عشق است. به...
-
نقاهت یا عوارض دارو؟
چهارشنبه 28 شهریور 1397 10:33
آیا شما هم وقتی سرما میخورید یا بخصوص دوره ای که دارو ها داره اثر میکنه و دارید رو به بهبود میرید همه چی رو یه جور دیگه میبینید؟ همه چی! از اتفاقات گرفته تا اشیا، گوشواره دختره تو سریالی که میبینید و تصاویر ذهنی از کتابی که میخونید. مثل یه توهم ه... گاها اینجور وقتها میخوام هیچ کاری نکنم چون خاطره این دوران نقاهت خیلی...
-
اسم فراموشی!
یکشنبه 25 شهریور 1397 20:32
نمیدونم چرا اسم افراد به سختیییییی یادم می مونه! حافظه تصویریم خوبه و همیشه یادم می مونه اما متاسفانه اسم نه. این اواخر هم که 4-5 تا دانشگاه مختلف تدریس کردم و الآنم که کانون اضافه شده میتونم بگم همه افراد بنظرم آشنا هستن اما بدون اسم! دو روزه دارم به وبلاگ دوستی که کاناداست و از بلاگ اسکای به wordpress کوچ کرد فک...
-
بالاخره
جمعه 23 شهریور 1397 07:45
یه سری افراد هستن که هیشکی رو نمیبخشن، قابلیت بخشش ندارن،اما من از سال 89 که دیدم وقتی یه نفر رو نمیبخشی تمام فکرت درگیرش میشه و تو ذهنت فقط داری جوابش رو میدی و وقتی شنیدم که خدا گفتن ببخشید برای خودتونم بهتره و من هم شما رو میبخشم، بخشیدم و طعم آرامش رو چشیدم. بدی هایی در حقم شده در حق کی نشده؟اما من بخشیدم، و به...
-
شکر بگزاریم ....
چهارشنبه 21 شهریور 1397 08:13
-
قدرت
دوشنبه 12 شهریور 1397 23:47
گاهی باید یه اتفاقی بیفته تا یه تلنگری به آدم وارد بشه که بعضی مسائل رو جدی بگیری! الآن اون تلنگره به من وارد شده، شاید برق گرفتگی کافی نبود و این اتفاق هم افتاد تا من خیلییییی جدی به کارها و تلاشم ادامه بدم و از توکل به خدا دست نکشم و همچنان باور داشته باشم که من میتونم. من میتونمممممم. امروز رفتم دانشگاه، مدیرگروه...
-
برق گرفتگی
سهشنبه 6 شهریور 1397 10:13
دوباره در طی اتفاقات اخیری که افتاده بنده دچار برق گرفتگی شدید شدم و در یک ثانیه تصمیم به تحول گرفتم! چند وقتی بود که نتونسته بودم با این قضیه که باید تفریحاتم رو کم کنم و به کارهام برسم کنار بیام. و حتی تصور آینده با این همه کار برام کمی سخت بود. اونروز در یک فرایند برق گرفتگی من فک کردم چرا لذت نبرم؟ چرا از این رویه...
-
باز دوباره :)
شنبه 3 شهریور 1397 10:46
-
تعطیلی
چهارشنبه 31 مرداد 1397 18:11
خیلی وقت بود اینقدرررررر از تعطیلی لذت نبرده بودم. خیلییییییی چسبید این تعطیلی. همسری تعطیل نبود و کلاسش رو کنسل نکرده بود صبح رفت و منم دیگه نخوابیدم و به کلی کار عقب مونده م رسیدم و برنجم گذاشتم دم که ناهار آماده باشه. همسری اس داد که وقتی برسه بریم رفاه . رفتیم کلی خرید کردیم و اومدیم ناهار خوردیم همسری ولو شده منم...
-
خوابهایم
دوشنبه 29 مرداد 1397 07:58
خوابهای من شدیدا نشان دهنده مودهای روزمره من هستن، یا تعیین کننده مود من؟؟ خودمم مطمئن نیستم کدومشه! خواب یه بازیگر رو دیدن خیلی طبیعیه برای من، شب بعدشم خواب دیدم با همسر میریم کلاس فرانسه، و اونجا تفکراتی که داشتم...حس های خاص. الآن همسر رفت کلاس، و من آهنگ هنوز دوستت دارم بهنام بانی رو گوش میکنم که عاااااالیه و به...
-
شب مفرح
جمعه 26 مرداد 1397 14:51
هفته پیش قرار گذاشتیم با برادرشوهری و مادر شوهری بریم سینما. دیروز از کلاس زود برگشتم حاضر شدم همسری اومد دنبالم رفتیم اونا رو هم برداشتیم و رفتیم شام. بعدشم رفتیم کافی شاپ سینما و کلی راجع به عکسای بازیگرا حرف زدیم و خندیدم و همسری کلی سلفی میگرفت. راستی سارافون جدیدم رو با مانتوی کوتاهی که خریده بودم پوشیدم، از این...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 مرداد 1397 11:25
-
موی کوتاه خیلی هم خوبه
جمعه 19 مرداد 1397 13:18
2 شنبه رفتم موهامو کوتاه کردم! خیلیییییی کیف کردم! خدا رو شکر همسرم هم موی کوتاه دوست داره و نه نمیاره و خب موی کوتاه خیلی بهم میاد نمیتونه خوشش نیاد! بعدشم یه مغازه هست نزدیک آرایشگاه لباسهای مارک میاره اما تخفیف نزنه هیشکی نمیخره. چندبار با خواهرم قبلا ها رفته بودم و خرید کرده بودیم. اینبار پریدم توش و چندتا لباس و...
-
مدرسه!
پنجشنبه 18 مرداد 1397 09:44
این روزها خیلی یاد دوران مدرسه میفتم! که قطعا خوشم هم نمیومد و الآن هم که سالها گذشته خوشم نمیاد! اما صبح زود بیدار شدنها و یه نسیم پاییزی یادم انداخت یه زمانی بدبخت بودیم و هررووووووز صبح زود بیدار میشدیم میرفتیم مدرسه! شایدم خوب بود نمیدونم! از طرفی مثل یک بچه مدرسه ای نیاز به مشورت و راهنمایی دارم که چطور میتونم...
-
گذشته
جمعه 12 مرداد 1397 11:29
قدیما یه طوری بودم! خیلی از گذشته بدم میومد و اصلا نمیخواستم بهش فک کنم و با خودم میگفتم گذشته تموم شده و تمام شادی هایی رو که میشد ازش استفاده کرد کردیم و حال و آینده بهتره! اما حس میکنم کم کم دارم عوض میشم! نه اینکه بگم گذشته از حال بهتره اما به خودم اجازه میدم در شادی های گذشته غرق بشم و بهشون اجازه میدم حال معمولی...
-
گفت و گو
دوشنبه 8 مرداد 1397 10:16
اصلا باید یه آیه میداشتیم راجع به اینکه گفت و گویی که بین زن و شوهر رد و بدل میشه خودش معجزه میکنه و ای کااااااااش همه بتونن گفت و گوی مسالمت آمیز داشته باشن! ما دیروز 2 تا از این گفت و گو ها داشتیم! عالی، گفت و گوی صبح یه چیزایی رو برام روشن کرد و فکر و خیال موذی رو ازم گرفت، گفت و گوی شب هم بی نهایت معنوی بود که در...
-
دوگانگی
شنبه 6 مرداد 1397 09:01
خودمم میدونم که گاها قاطی میکنم! مثلا دیروز یه هو قاطی کردم گفتم من اون جشن نمیام!!! بعدشم رفتم خوب شد که رفتم یه خواننده مشهور آوردن ما هم ردیف اول بودیم و...... صدا و حرکات خواننده من رو یاد یه شخص نه چندان مهم انداخت، حالتاش...یه دوستی که به طور عجیب غریبی یه هو باهاش کات کردم و دیگه باهم در ارتباط نیستیم! اما...
-
بزرگ میشویم
یکشنبه 31 تیر 1397 14:33
خیلی وقت بود که دنبال بازگشت بودم، نه به گذشته، نه، به آینده متفاوت، به آینده کاملااااا متفاوت. داشتم گذشته و آینده ام رو تو ذهنم خیلی متفاوت تراز اونچه که واقعیت داشته باشه تصور میکردم، به طوری که غیر ممکنه، بخصوص گذشته! خیلی وقت بود که نارضایتی از بعضی شرایط زندگیم سردرگمم کرده بود...انقدرررر فیلم و سریال میدیدم و...
-
مقاومت
شنبه 30 تیر 1397 09:24
-
سرما در گرما! گرما در سرما!
پنجشنبه 28 تیر 1397 09:07
دیروز همسری رو راه انداختم رفت آموزشگاه، خودم هم کمی بعدش آماده شدم رفتم دانشگاه دیدم استاد محترم نیومده، از مرکز مشاوره دانشگاه وقت گرفته بودم رفتم اونجا، یکم با مشاور حرف زدیم، روش های بیخیالی، یکمی هم همسرداری رو بهم گفت و برگشتم دانشکده دیدم استادم رفته جلسه، یک ساعت و ربع سرپا منتظرش بودم که اومد گفت من باید یه...
-
عجله نکن
دوشنبه 25 تیر 1397 11:20
یه چیزی که خودم بر اساس تجربه یا فیلمهایی که دیدم یا کتابهایی که خوندم یاد گرفتم و یه جورایی رفته در اعماق مغز و احساسم رسوخ کرده اینه که نباید عجله کرد، نباید وقتی چیزی فهمیدی، وقتی اتفاقی افتاد، وقتی یه غیر منتظره ای پیش اومد سریع عکس العمل نشون بدی! من میتونم در مواقع خیلی عادی، مثل مشکلات کوچیک impulsive باشم اما...