گاهی باید یه اتفاقی بیفته تا یه تلنگری به آدم وارد بشه که بعضی مسائل رو جدی بگیری!
الآن اون تلنگره به من وارد شده، شاید برق گرفتگی کافی نبود و این اتفاق هم افتاد تا من خیلییییی جدی به کارها و تلاشم ادامه بدم و از توکل به خدا دست نکشم و همچنان باور داشته باشم که من میتونم.
من میتونمممممم.
امروز رفتم دانشگاه، مدیرگروه رو مود خوبی نبود و مکالمه خوب پیش نرفت. حالم گرفته شد اما سریع خودم رو از اون حس و حال کشیدم بیرون.
من هرچقدر هم کار داشته باشم، هرچقدر هم سرم شلوغ بشه دست از سر اهدافم برنمیدارم، دنیا فک کرده خیال کرده میتونه جلوی من رو بگیره. نه خیر! من خیلییییییی قوی تر از این حرفام و کم نمیارم.
بچرخ تا بچرخیم.
من با برنامه ریزی حتی ترم بعد کلاس فرانسه رو هم به برنامه بسیار شلوغم اضافه کردم. میخوام سریع خودم رو برسونم به آزمون دلف که اردیبهشت برگزار میشه. تازه مسئول شعبه گفت چون خودم مدرس هستم ترم اول رو 100% تخفیف میگیرم.
++امروز لحظه ای بود که راه حلی به ذهنم خطور کرد که یه مقدار بعید بود اما امید...امید چه ها که نمیکنه. و من در اون لحظه درخشان به این نکته که "ما با امید زنده ایم" پی بردم، با تمام وجودم درکش کردم.
+++در طی پیاده روی طولانی 10000 قدمی از کلاس به خانه، یه زیرسارافونی جدید، یه شلوار خاکستری، گلابی و کمبزه خریداری شد! و یک کوله پشتی خاکستری caterpillar پسندیده شد که از همسری خواستم برام بخرتش! (تولدم ایز اراند د کرنرMy birthday is around the corner) گفت بریم ببینیمش. یه مانتو هم دوست دارم بخرم یه شلوار مشکی برای ترم مهر هم باید بخرم، شلوار ندارم برای دانشگاه بپوشم.
خدایا گفته ام که شکرت؟؟بازم میگم، بازم کمه. مرسی یه دنیا.
++++راستی کتاب کوری رو میخونم، بالاخره موفق شدم، 6 سال پیش این کتاب رو هدیه گرفتم، تازه هفته پیش شروعش کردم، نصفش رو خوندم، یه کتاب سیاسی اجتماعی نمادین مثل طاعونه، اما عالیه. سخت تاریک، اما پرمحتوا.
Oh I just realized that the mission was thoroughly accomplished huh huh huh and I don't get provoked to answer to nonsense anymore, I assume I've grown up after all
and "it" was deleted for good
نمیدونم چرا همه افراط و تفریط دارن هم تو عمل هم تو افکارشون! یا دارن می میرنننننن که ازدواج کنن و حتی حاضرن موفقیت هاشون رو در راه ازدواج فدا کنن! یا یه جبهه مسخره ای راجع به ازدواج گرفتن و فک میکنن کتاب و کار میاد جای همسر رو پر میکنه! هردو اشتباهه! تعادل رو پیدا کنید و این افکار مسخره و چیپ رو بذارید کنار. تا زمانیکه همه این رو درک نکردن که همه اینها نیازهای یه انسانه مثل نیازمون به آب و هوا و هیچکدوم نمیتونن جایگزین اون یکی بشن وضعمون همینطور خواهد موند. رضایت از زندگی تون داشته باشید و امید به آینده.
کوری کتا بخوبیه اگه خوشت اومد ۱۹۸۴بهت پیشنهاد می کنم.
وای که اگه امید نبود تا الان هیچ کس زند گی و ادامه مسیر براش مفهوم نداشت
آره خوشم اومده. قبلا ها از اینجوری کتابا خوشم نمیومد اما اخیرا میخونم و میبینم که خوبن. 1984 اورول قطعا تو لیست خوانش های بعدیم هستش ممنون.
دقیقا امید خیلی مهمه.
سلام
من فک میکردم هرکی متاهل بشه دیگه باید فاتحه درس و کار رو بخونه چقدر خوشحال شدم که دیدم اینطور نیست و کسایی هستن که هم ازدواج میکنن هم دنبال اهدافشون هستن و هم از لحاظ کاری و تحصیلی موفق هستن فک کنم دورو بری های من تاثیر منفی رو ذهنم گذاشتن
باید به شما تبریک گفت امیدوارم همیشه به هرچی خواستید برسید
سلام
نه برای چی باید فاتحه درس و کار رو خوند؟؟با اراده میشه به هردو رسید. فقط باید تلاش کرد و قوی بود. نمیدونم چرا خیلی ها این فکر بسیااار اشتباه رو دارن!
من که لذت میبرم، هم از زندگی متاهلی هم از زندگی کاری و آکادمیکم.
ممنون عزیز شما هم همینطور
سلام صبح بخیر
یا اسن همه شلوغی وقتی برای زندگی داری؟/////////////
سلام.
زندگی همینه دیگه، پس زندگی دقیقا چیه؟
همین تز و تدریس و فیلم دیدن و کتاب خوندن و....همیناست دیگه!
آخرش رو زیاد متوجه نشدم چی شد
اما در مورد امید موافقم میتونه مثبت و منفی باشه
خیلی عالیه که به همه کارهات میرسی آفرین امیدوارم منم یه روزی بتونم این گونه فعال باشم
امید خیلی خوبه اما اگه واهی باشه خطرناکه
مرسیییییی بعله شما هم میتونید.