تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

دلم میخاد اما...

دلم میخاد زودتر این مقاله ای که دارم کار میکنم تموم شه،

که بشینم یه دل سیر اسپانیایی بخونم،

اون کتاب تخصصی که پر از اصطلاحه رو مطالعه کنم و همه اصطلاح هاش رو حفظ باشم!

برای ارشدی که تو ذهنمه مطالعه کنم!

رمانی رو که چند وقته دارم لاکپشت وار پیش میرم با سرعت بیشتری پیش ببرم...

اما.........

بعد این مقاله که دارم کار میکنم،

باید سریع یه مقاله ای رو که چند وقته دستمه و همکارم پیگیرشه ادیت کنم،

باید داوری مقاله ای رو که هفته پیش برام ارسال کردن انجام بدم،

باید برای این درس تخصصی که هفته بعد کلاسش شروع میشه مطالعه کنم و فایل آماده کنم!

باید نامه بزنم به معاونت آموزشی و یه جلسه برای کارگروه بذارم!

و از همه مهمتر مقاله طرحم رو پیش ببرم....

بنابراین، تمام اون کارهایی که اول گفتم موکول میشن به یه وقت نامعلوم، یا شاید روزی 15 دیقه بتونم براشون وقت بذارم!

در هرصورت باید از زندگی لذت برد، چرا؟

چون زندگی پره از این باید ها و اجبارهایی که شاید خیلییییییییی باب میل ما نباشن،

اما نباید کم بیاریم.

باید از قهوه و بیسکویت یا چای و کیک لذت ببریم و دلخوش باشیم به لحظات کوتاه و کوچیک....

نظرات 1 + ارسال نظر
کوهنورد چهارشنبه 21 شهریور 1403 ساعت 07:10 http://1kouhnavard.blogsky.com

اینجاست که میگن کاش یک شبانه روز بیشتر از ۲۴ ساعت بود.

دقیقااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد