میتونم بشینم و به دردهام فکر کنم،
میتونم دراز بکشم و چشمام رو ببندم و اراده کنم که خوابم ببره،
میتونم فکر کنم یک قربانی هستم، یا نه، خودم مقصرم!
میتونم بشینم به یه نقطه خیره شم، یا نه، میتونم خودم رو تو فضای مجازی غرق کنم!
میتونم بخوابم و بخوابم و بخوابم، تکنیک من در برابر ناراحتی...
اما کار دارم، خیلی هم کار دارم، یه قولهایی دادم، به چند نفر و باید کار رو انجام بدم،
پس نه، نمیتونم بشینم و هیچ کاری نکنم،
یاد اون نقل قول عجیب و عزیز میفتم و به کار ادامه میدم:
"چه چیز باعث می شود برخی افراد گرچه ناراحت و یا ترسیده اند، تمایل به کار و فعالیت از خود نشان بدهند؟
چرا برخی افراد خاص قادرند موانعی عظیم را از پیش روی خود بردارند؟ آنها چطور می توانند در برابر آنچه که دیگران شکست می نامند بارها و بارها تحمل آورند؟
پاسخ: آنها آینده ای برای خود دارند که به مبارزه اش می ارزد، آینده ای که قطعا بدان دست می یابند..."