تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

گاهی یه غریبه

ببخشید اما من روزهای قبل از سال نو رو دوس ندارم،

راستش خود عید و تعطیلاتش رو هم دوس ندارم.

بین عیدهایی که دیده ام، یه تعطیلات خوب بود اونم چون تونستم خونه باشم و کلییییییی رو پایان نامه ارشدم کار کنم.خیلی چسبید.


الآن نزدیک عیده و هوا همش ابری و دلگیر...

و یه سری اتفاقات نه چندان خوب افتاده و واقعا در تلاشم مودم رو بالا نگه دارم.

دیروز رفتم آرایشگاه برای لایت و رنگ و....

کلییی خسته شدم. اما چون نتیجه رو زیاااد دوس نداشتم نتونست حالم رو خوب کنه.

امروز با یه غریبه آشنا تماس گرفتم و ناراحتیم رو بهش گفتم و کلیییی حرفایی زد که حالم رو بهتر کرد.


گاهی یه غریبه، بهتر از یه دوست و آشنا میتونه درکت کنه و حالت رو عوض کنه.

ممنونم ازت...

نظرات 2 + ارسال نظر
رضا شنبه 5 فروردین 1402 ساعت 10:55 http://rezablogger.blogsky.com

خداییش من چقدر اطلاعاتم کمه! رنگ دودی رو اولش کلی فکر کردم چه رنگی میتونه باشه هم خاکستریه هم سفیده و هم سیاهه. من تو همین ظلمتش مونده بودم که یه کلمه بنفش از نوع کمرنگ هم بهش اضافه شده.
آخرش به گوگل مراجعه کردم فهمیدم که این دودی اصلا یک مکتبه یک مرامه! اصلاً یک حالته و خلاصه در این مقال نمیگنجد. ولی از این رنگ باکلاسهاست ها. اینجا چند نفر رو دیده بودم این رنگی. ایندفعه بهشون میگم وای شما هم اسموکینگی رنگ کردی! (به زبون خودشون دیگه) حالا خدا کنه معنی بد نده.
شوما ورکوهولیکی؟ لابد دوشواری هم نداری؟
یک زمانی منم خیلی به کار و اینکه درش موفق باشم و بهترین باشم اهمیت میدادم. حالا به این نتیجه رسیدم اگر این کار برای بیزینس دیگران باشه آخرش خودت زده میشی. البته من از نوع لیزی ورکوهولیکش بودم! یعنی توی کارم نخبه بودم و هستم و کسی نمیتونه جای منو بگیره ولی حتی توی این مملکت خارج که به مردم بابت دقیقه و ثانیه اش حقوق میدند همیشه یک یا دو ساعت دیرتر میام سر کار! بالاخره باید یه جوری این فرهنگ غالب خاورمیانه ایم رو نشون بدم دیگه!
خب به کار بردن فعلهای گذشته در جملات بالا نشون میده که الان از اون لیزی ورکوهولیک من الان فقط لیزی اش هستم!
سرما؟ دقیقا. من در پی سرکوفتهای فرواوان و بیشماری که به همکارهام میزنم یکیش همین جشن کریسمس هست که عاغا چه کاریه وسط این سرما شوما اومدین جشن سال نو میگیرین. یه اصلاح خیلی بد هم دارم که مدام بهشون میگم و خیلی هم مواضبند جلو من سوتی ندند اما همیشه از دست صادقشون در میره دیگه. خداییش اینو من باید یه پست وبلاگم میزاشتم! کامنتمو میگم

ای وااای
فقط خدا میدونه من چقدررر با این کامنت خندیدم!
خیلی ممنونم دوست عزیز که خیلی دوری اما به دل ما نزدیکییی
دودی خیلیییییییی خوبه، اما نه دیگه، اسموکینگ نگو بهشون که خودت میدونی چقدررر میتونه برداشت های بد بشه ازش.

و اینکه نتیجه گیری شما بسیار عالیه و در مورد بیزینس و اینا خیلی صدق میکنه، اما در دنیای آکادمیک که من درگیرشم، اصلا عاشق یادگیری و خوندن و پژوهشم!
به قول خواهرم، احتمالا، بسیار "نفرت انگیز" هستم!! خودم واقفمم!
از اولشم همینجوری بودم، خرخون و عاشق کار و درس

این کامنت رو نشر بده واقعا عالیه.
بازم مرسی که هستی...

رضا سه‌شنبه 1 فروردین 1402 ساعت 07:52 http://rezablogger.blogsky.com

میگن همه زنها تو ایران نزدیک عید موهاشون رو زرد عقدی رنگ میکنن! تو هم همین رنگی کرده بودی؟
من تا زمانی که شیراز بودم هم عید و تعطیلات و هم روزهای قبلش رو دوست داشتم. خوب بود که. تعطیل هوا عالی همه خوشحال چرا باید ناراحت باشی؟

هاهاها، نه اتفاقا موهامو دودی کردم، دودی و بنفش کمرنگ
من زیادی workaholic هستم و از تعطیلی زیاد خوشم نمیاد و حس بر برنامه گی شدید بهم دست میده
و اینکه منطقه ای که من هستم عید سردهه و اصلا نمیچسبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد