این انصاف نیست،
چرا نمیشه همه اونچه که میخای رو داشته باشی؟
چه فلسفه ای داره تحمل نداشته ها، تحمل دوری ها، دلتنگی ها؟
انصاف نیست،
کل دنیا بر پایه و اساس مقاومت ساخته شده،
مقاومت کن، تلاش کن،
اون چیزی رو که خیلیییییی میخایش، نخواه!
اون چیزی رو که خیلیییییی دلت میخاد بگی، نگو!
اون کسی رو که تو رو خیلییی میخاد، نبین!
اون غذایی که خیلییییییی دوس داری مضره، نخور!
چرا واقعا؟
اصلا انصاف نیست!
++
کارهام کند پیش رفتن، از بهمن ماه بعید بود انقدر نامفید باشه!
دانشجوها چند روز کلافه م کردن سر نمره،
یه سفر کوتاه داشتم، و شنبه باز یه سفر اجباری کوتاه در پیشه،
واقعیت اینه که نتونستم استراحت کنم و ترم شروع شد و واحد زیاد...
و واقعیت بعدی اینه که از تعطیلات عید خوشم نمیاد!
یاد آقای نیشابوری استاد فرانسه مون افتادم، ایشالا سلامت باشن هرجا هستن، پرسید برنامه تون برای عید چیه و گفتم هیچیییی!
چون عید از اون دسته تعطیلاته که سنگین تری اگه برنامه ریزی نکنی، چون ذاتا به هیچکدوم نمیرسی!
خیلی خوشش اومد از حرفم!
انقدر فکرم درگیر مسائل مختلفه باز این تمایل در من به وجود اومده که فرارکنم و برم یه جای دیگه...
زندگی خیلی بی رحمه... اگه میخوای دووم بیاری باید بی رحم تر از زندگی باشی
آخ که چه خوب گفتید...
درست میشه
اوهوم
ایشالا