شنبه یه روز خیلییییییی بدی بود،
نمیدونم میتونم بگم بدترین روز عمرم یا نه!
نمیخامم تمرکز کنم روش!
و به قول دوستم که از شنبه هوامو داره:
باید بیخیال گذشته شد،
باید فقط درس گرفت،
و درس گرفتم، و فهمیدم کی واقعا کنارمه و کی به فکر خودشه،
فهمیدم کی واقعا حامی منه...
و باعث شد برای انجام یه کاری مصمم تر بشم که در نهایت امروز عملیش کردم...
و امروز یکی از بهترین روزها بود،
هم بخاطر عملی کردن تصمیمم،
و هم بخاطر او،
و حرفاش،
و نگاهش،
و لبخندش...
و من از وقتی رسیدم خونه لبخند میزنم...
خدایا،
من رو ببخش، بخاطر دیروزِ پریروز،
و شکرت بخاطر فردایِ پس فردایِ پریروز!