من یه حالتی دارم که خیلی خطرناکه،
و احتمال آسیب زدن به خود و دیگری رو داره،
اونم این روح سیری ناپذیر منه،
که میخاد همه چی رو امتحان کنه،
میخاد خیلی چیزا بخونه، خیلی چیزها یاد بگیره، خیلی چیزا رو تجربه کنه...
میخاد همه فیلم های دنیا رو ببینه، همه زبونها رو یاد بگیره،
میخاد همه کتابهای دنیا رو بخونه!
باز ارشد و دکترای دیگه بخونه،
با افراد جدید ارتباط بگیره...
از همسر میپرسم همه همینطورن ولی کنترلش میکنن؟یا فقط منم که اینطوری ام؟
میگه نه بابا مردم اینطوری نیستن و خیلی ساده و معمولی به زندگی هاشون ادامه میدن...
پس چرا من اینجوری ام؟؟
این چه حالیه؟این چه انرژیه؟؟از کجا نشات میگیره؟
نتونستم تحلیلش کنم، و وقتی به یه حالی شناخت نداشته باشی، میتونه بهت آسیب بزنه...
اخیرا این حالم داره من رو میترسونه...