تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

رخصت

ساعت نه و نیم نشده و من خواب آلو هستم...

تنهام و صدای تیک تیک ساعت باهام همراهی میکنه...

یکم مطالعه میکنم بخوابم، خسته م...

دارم فک میکنم چندمین هفته ایه که من دو شب تنهام، بعضی وقتهام سه شب...

عادت کردم به این تنهایی، حتی شاید یکمی لذت هم ببرم...

اما امشب دلم میخاد همسرم خونه بود...

فردا کلییییی کلاس دارم و حتی برای ناهار هم نمیتونم بیام خونه...

دیروز فهمیدم افزایش حقوق کارمندها شامل ما هم میشه...

چندروز پیش سه تا دانشجو داشتن از کنارم رد میشدن و یکیشون گفت یعنی میشه منم هیات علمی بشم و یه اتاق داشته باشمممم؟؟

و با خودم فکر کردم من چقدر به این موضوع فکر کرده بودم؟

فک کنم بیشتر از تصور و خواستن، من تلاش کردم که این اتفاق بیفته...

+چطور میشه که جملات دستوری یه نفر به شدتتتت خوشایند میشن؟؟ 

نظرات 3 + ارسال نظر
نرگس باران دوشنبه 21 آذر 1401 ساعت 18:59 https://nargesi.blogsky.com/

اگه منظورت از جملات دستوری، همسرته؛ به نظرم حواست رو جمع کن! اولش شاید عاشقانه به نظرت بیاد، اما اینا نشونه است!
شاید هم منظورت فرد دیگه ای بوده. یا شاید بیش از ۱۰ سال از ازدواجت گذشته! پس هیچی!

نههه همسر نبود
و آرههه 6 سال میگذره نگران نباش

پرستش یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 00:03

خوبی ماهی ؟
میشناسیم ؟
راستی سلااااام

سلام علیکممم
ممنون شما خوبی؟
بعله که میشناسم
سلامتیییی؟

Saba سه‌شنبه 17 آبان 1401 ساعت 19:06

امیدوارم منم یه روز هیات علمی شم :) و به شما هم تبریک میگم.

ان شاا... براتون آرزوی موفقیت دارم
و خیلی ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد