تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

خواب

من معروفم به اینکه زیاد میخوابم، و هروقت دلم بخواد میخوابم. یه شعار داشتم قدیم ها که خدا خواب رو برای آرامش ما بهمون داد، اما بیدار شدنش چی بود؟چون همیشه موقع بیدار شدن انگار روحم از برگشتن به بدنم غصه میخوره، همیشه لحظات اول یه جور بدی هستم، بعد که میشینم خوب میشم! اما جالبه همیشه زودتر از بقیه بیدار میشم، یعنی آرزو دارم یه نفر من رو بیدار کنه باورتون میشه تاحالا شاید تو کل عمر سی ساله م دو سه بار بیدارم کرده باشن؟من خودم زودتر از بقیه بیدار میشم.

امروز بعد نماز صبح اصلا نتونستم بیدار بمونم و برگشتم بخوابم، بین خواب و بیداری شنیدم این کبوترها دارن آواز میخونن، کبوتر چاهی های رنگ روشن!! یاد وقتهایی افتادم که تابستون ها حیاط پدربزرگ تخت داشت و میرفتیم میخوابیدیم و این صدا نوید صبح رو بهمون میداد اما ما همچنان میخوابیدیم تا اینکه آفتاب تا حدی بالا میرفت که مادربزرگم میومد و سعی میکرد بیدارمون کنه و از همون بالکن هربار میگفت بیدار شید روی لحاف تشکم آفتاب میفته رنگشون میره. دلشم نمیومد به زور بیدارمون کنه چند بار این رو میگفت تا اینکه به قول معروف از رو میرفتیم.

یه لحظه برای یه لحظه به این فک کردم که چقدررررر بی دغدغه بودیم، یا دغدغه هامون چقدر کوچولو بود، مثلا اینکه امروز بابا میاد دنبالمون و دیگه نمیتونیم بادخترخاله بازی کنیم!

بعد فکر کردم زندگی هر لحظه ش قشنگه، تمام لحظاتش زیباست. حتی اون لحظاتی که تو سختی هستی، دشواری داری یا مشکل داری، امید به اینکه این مشکل حل بشه، نگاه به آینده که این مشکل و دشواری نباشه هم قشنگه. صبر و تحمل هم قشنگه. اینکه بعدها به خودت افتخار کنی، به نحوه رفتارت، به نحوه برخوردت با مسائل. یا حتی همینکه رفتار و عکس العملت خوب نباشه و درس بگیری هم قشنگه. اینکه نخوای تکرارشون کنی قشنگه.

من همیشه زمان حال رو بیشتر دوست داشته ام، خود الآنم رو بیشتر دوست داشته ام، چون هرلحظه رشد داریم و این عالیه. رضایت از لحظات خیلی مهمه. گاهی یه مسئله کوچولو میخواد بیاد ذهنمون رو مشوش کنه، نباید اجازه بدیم.

تازه فهمیدم من عاشق چالش هستم!!! یعنی دیوونه چالش هستم. جالبه که مسائل و مشکلات هرچه بزرگتر قدرت من بیشتر و حال من بهتر. من برای مسائل کوچیک بیشتر حرص میخورم. که اونم با وجود همسر خیلییییی بهتر شده و دغدغه هام رو کمرنگ کرده، هم وجودش هم استایل زندگیش روم تاثیر گذاشته. الآن کارم شده یه چالش برای خودم تعیین کردن و لذت بردن از پیروزی.

هرروز صبح تو اینستا یه هشتگ study میزنم و تمام پست های خوشگل کار و درس رو برام میاره و کلی فالو کرده ام که چند دیقه اینستا هم به انگیزه برای کار بگذره.

هفته ای که گذشت خوب بود و با این هشتگ من خیلی انگیزه گرفتم، یکم یادداشت برداری دستی بهم انگیزه و حس خوب داد و باعث شد بتونم کار رساله رو بیشتر پیش ببرم. و حس خوبی داشته باشم. باز هم از اون نرم افزار خرگوشم استفاده میکنم که تایم میدم و با خرگوشه شروع به کار و درس میکنیم و و تا زنگ نزده غیر از رساله به چیز دیگه ای فک نمیکنم تا اون تایم تموم بشه و بعد یه چند دیقه استراحت میکنم و بعد باز ادامه میدم.

خلاصه میخوام بگم نذارید هیچی شکستتون بده قوی باشید و آروم باشید و توکل کنید چون یه خدای خیلیییییییییی مهربون هست که حواسش هست و دوستمون داره. اگه اتفاقی هم افتاد ازش درس بگیریم و پیش بریم دیگه خیلی زوم نکنیم روش.

ما میتونیم انشاله. به حول و قوه الهی.

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 11 خرداد 1399 ساعت 09:37

سلام
واقعا گاهی باید منم مثل شما فکر کنم در زمان حال باشم و زیاد زندگی را جدی نگیرم. خیلی خسته میشم گاهی از بس میجنگم و دیگه مثل همیشه پیروز نمیشم باید از الانم لذت ببرم هر چی میخواد بشه بشه

سلام.
حتما باید این دیدگاه رو داشت وگرنه زندگی سخت میشه.
باید شناور بود، زیاد دست و پا نزد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد