دیروز صبح نشستم بررسی های لازم رو انجام دادم و اینترنت گشتم، کتاب SPSS رو مرور کردم، و مقاله کلیدیم رو دوباره خوندم و متوجه شدم که استاد آمار پریروز اشتباه کرده و همون آزمونی که قبلا انجام دادیم صحیح بوده و اون تفسیری که از یه جدول کرد اشتباه بوده، البته بهش حق میدم قاطی کنه چون این آزمون رو پارسال انجام داده بودیم یادش نمونده بود. خب اول اینکه خیالم راحت شد. دوم اینکه از تسلط نسبی که به آمار و آزمونها پیدا کردم خوشحالم. کلا کار عملی با این نرم افزار و هی مطالعه باعث میشه کم کم بتونی گلیمت رو از آب بکشی بیرون. خلاصه. اینگونه صبحم گذشت.
بعد همسر اومد رفتیم نمرات رو وارد کردیم و برگشتیم ناهار خوردیم، هردومون خواب آلو بودیم اما برامون کاپوچینو درست کردم و نشستیم ادامه کار و من تصمیم داشتم تا شب کارهای نتایج رو تموم کنم، و واقعا از ساعت 4 ونیم تا 8 ونیم تنها تایم استراحتم نماز و چند صفحه قرآن بود. کم کم سردرد اومد. اما هرچی همسر گفت بیا کمی استراحت کن گفتم نه و برگشتم ادامه کار و یه قسمت خیلی مهم رو تموم کردم. خسته شدم اما انرژی پیش بردن کارها بیشتر از این حرفهاست.
الآنم باز دارم میخونم و نتایج رو گزارش میدم و اصلا نمیخوام از این فضا بیرون بیام مبادا برگشتنم سخت باشه
هیچجا نمیریم عملا چون واقعا نمیدونیم کی آلوده ست و حتی خودمون ممکنه آلوده باشیم، و این فرصت طلایی برای منه که کارهام رو تموم کنم.
فک نکنم خونه تکونی اساسی داشته باشم، بعد عید که کمی وضعیت بهتر شد به کمک یه نفر میفتیم به جون خونه، وقتی که مقاله سابمیت شده و من خیالم راحته.
البتههه من قراره یکی دوتا مقاله دیگه هم سریع کار کنم چون به رزومه قوی تر نیاز دارم و باید کارهای خود رساله رو هم پیش ببرم و آماده دفاع باشم انشاله. تا 15 فروردین فرصت دارم و تعطیلیم، بعدش تا مدتها کار زیاد خواهم داشت، این رو تکرار میکنم که از چندهفته به بهترین نحو استفاده کنم و آدم باشم
توکل به خدای مهربون.
یعنی پست هات رو که میخونم دقیقا یاد شرایط خودم قبل از دفاع میفتم. موفق و پرتوان باشی دوستم.
میبینم که اثرات کافئین ایمان آوردی
واای درکم میکنیی.
مرسی عزیزدللللل
ایمان داشته ام فقط گفتم به دلایلی سعی میکنم کم بخورم وگرنه قهوه و کاپوچینو عشق استتتت.