تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

یه روز پر از انرژی خوب

دیروز قرار بود برم پیش استاد راهنمام، بعدشم برم اتاق دوستم که جذب شده، از فروردین وقت نشده بود برم، فقط یه بار ما رو برد ناهار مهمون کرد ماهم کادو دادیم بهش.

همسر من رو رسوند دانشگاه، سر راه هم شکلات خریدم، رفتم پیش استاد راهنمام دیدم نیست! اس دادم که تشریف میارید جواب نداد، همکلاسیم رو دیدم کمی صحبت کردیم بعد رفتم پیش دوستم، دونفر اتاقشون بودن، همینکه رفتن فهمیدم کی بودن، این یه خانومی بود که برای اینکه بتونه مصاحبه جذب شرکت کنه تاریخ دفاعش رو تغییر داده بود یعنی تقلب کرده بود! اینا مصاحبه راهش ندادن و دوست من که 2 سال قبل من وارد دکترا شده، که قوی هم هست و خیلی زودتر از این خانم دفاع کرده بود رو برداشتن عضو هیئت علمی شد. الآن این خانم رو به هر طریقی هست دارن وارد سیستم میکنن ساپورتشم میکنن! قراره با دوستم هم اتاقی بشه!!! کلی بادوستم راجع به این موضوع حرف زدیم و ... منم گفتم اصلا حرص نخور چون همیشه این موضوعات هست اونوقت پیر میشی. بعد برگشتم دانشکده دیدم استادم اونجاست،تو اتاق یکی دیگه بود بعد که اومد. ریویو رو میخواستم بدم گفت اسمت رو بنویس بذار رو میزم، نتایجت کو؟شوکه شدم! من متد تحویل دادم، الآنم ریویو این نتایج میخواد؟؟ گفتم استاد نتایجم که آماده ست فقط گزارشش مونده، گفت سریع یه چکیده بنویس، چکیده قوی بفرست کنفرانس!!!!!!! منم گفتم باشه فرقی نداره چه کنفرانسی؟گفت چرا کنفرانس ملی نباشه! خارجی باشه! گفتم باشه! من اگه میدونستم میخواید بفرستید کنفرانس، اول نتایج رو کار میکردم بعد ریویو. فقط خندید! گفتم متد رو تحویل داده بودم خوندید؟گفت نه من به همون توضیحات شما اعتماد دارم لازم نیست بخونم! این درحالیه که همسرم که تو دوره با سال پایینی منه و اونطوری که اوشون تعریف میکنه، همین استاد راهنما خونش رو تو شیشه کرده و همش بهش گیر میده. گفتم به من اعتماد داره میبینه سرم شلوغه اما کارهام رو بهرحال دارم انجام میدم خودم هم به اندازه کفایت مته به خشخاش میذارمممم.

بعدش رفتم چند قلم لوازم آرایشی بگیرم هی تلفنم زنگ زد از مغازه دراومدم. مامان بود. بعد همسر میگفت مدیرگروه اون یکی دانشگاه زنگ زده میخواد بهت کلاس بده شماره ت رو خواسته الآن زنگ میزنه. گفتم خب چی بگم گفت اگه میخواد از دروس عمومی بده، بگو من دانشگاه خودمون اون رو تدریس میکنم، تخصصی بده بگو اوکی. مدیرگروه زنگ زد گفت میخوایم یک یا دو درس 4 واحدی بدیم بهت. چه روزهایی آزادی فقط گفتم صبح باشه چون من 4 به بعد کلاس دارم، گفت اوکی ،بعد گفت احتمالا یه دونه عمومی هم بدیم، مودبانه گفتم اگه احساس ضرورت نکردید لطفا نکنید این کار رو ، من سرم شلوغه میشه خبببببب. بعد برگشتم مغازه یه رژ خیلی خوشگل میخریدم، خب با تیپ دانشگاه بودم با آرایش خیلی کم، یه دختره بود میخنده، برگشتم نیگاش میکنم، میگه آخه اصلا بهتون نمیاد از این چیزا بخرید!!! تا من چیزی بگم صاحب مغازه گفت خب الآن تیپ دانشگاهیه، اما تو خونه برای شوهرش و تو مهمونی که میتونه استفاده کنه! میخواستم بگم نکنه فک کردی من تو خونه هم با مقنعه و مانتو میشینیم؟؟ چقدر تصورات جالبی دارن بعضیا! میخواستم بگم ببخشید ما خودمون رو برای یه نفر خوشگل (تر) میکنیم نه برای عالم و آدم موجود توی مملکت!!

خلاصهههههههههه. زنگ زدم به دوستم که استاد راهنمام اینجوری گفت! سریع گفت عههه مسافرت خارج از کشور دلش خواستههه! گفتم حتما! هیچی دیگه حالم خوب شد. چون استاد راهنمام به کار من اعتماد داره، چون ریویو هم تموم شد و نوشتن گزارش نتایج خیلی سخت نیست. و چون تعطیلات تابستونی داره شروع میشهههههههههه.و 10 روز کلاس نخواهیم دااشت. ایشالا که خوب پیش بره. شاید بتونیم 3 4 روز بریم خونه خواهر جون.

خدایا هزارمرتبه شکرت. لطفا لطفت رو و کمکت رو هیچوقت از من دریغ نکن که بدون تو هیچی پیش نمیره.مرسی.

++میخواستم بگم شادی خرید چندباره ست، یه لحظه ای نیست! یه دور موقع خرید کیف میکنی، چند دور هم موقع استفاده از لوازمی که خریدی! من که همیشه از استفاده از وسایلم کیف میکنم، گویی که بار اول است! یعنی تکراری نمیشه برام! سایه مایع که خریدم، دیشب امتحان کردم عالیه.

خلاصه که بعضی کارهای روزمره هم هست که میتونی شادی طولانی مدت به آدم بده، فقط تلاش و خستگی نیست که تاثیرات طولانی داره! خواستم اعتراف کرده باشم

نظرات 3 + ارسال نظر
الهام جمعه 31 خرداد 1398 ساعت 01:02

آره رفتم عکساشو دیدم
چه چیزا در میاد خواهر


تازه این که چیزی نیست!

الهام چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 13:59

سلام عزیز دلم
این که استاد راهنمای آدم بهش اعتماد داشته باشه عالیه
همیشه موفق باشی

من حتی یه جورابم می خرم اینقده ذوق می کنم که حد نداره
البته من خوره ی لاک دارم
حالا یک سوالی
من نمی دونم سایه ی مایع چه است؟
برم سرچ کنم

سلااام الی جوووووون. اومدیی، امیدوارم اینبار بیای بمونی.
فدات شم تو هم موفق باشی.
مثل خودم کودک درون فعالی داری عالیه. آرهههه میدونم عاشق لاکیییییی اتفاقا منم یه لاک یاسی خریدم
این لاک های اکلیل دار رو دیدی؟یه چی مثل اونه ولی به عنوان سایه، گویی که ژلی است اکلیل دار، برای پلک. یکم تابلو و جیغه من خونه میزنم.
بخر خودت رو تو آینه نیگا که میکنی کیف داره.

نگاه دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت 12:07 http://negahekohestan.blogsky.com

خداروشکر به امید خدا که همه چی خوب پیش بره همیشه

مرسی عزیزم.
کارهای شما هم خوب پیش بره ایشالا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد