تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

تلاش کوشش؟

دیروز رفتم کلاس فرانسه، هفته پیش جلسه اول و دوم رو نرفته بودم چون نمیدونستم کلا میتونم برم یا نه، طول هفته بخاطر همسرِ همسر بودن تخفیف 100% رو زدن و ثبت نام کردن رفتم. اون بی عدالتی رو برای استادم تعریف کردم و گفت عب نداره ایشالا اتفاقهای بهتری برات میفته. تشکر کردم.

اما...با خودم فک کردم من از اون آدمها نیستم که منتظر اتفاق باشم، من تلاش خودم رو میکنم و خودم اتفاق خلق میکنم، تا الآن که اینطور بوده، شکر.

خراب شدن گوشی باعث شد سر زدن به دنیای مجازی خیلیییییی کمترتر بشه، و من تمرکزم رو مقاله ست تا زودتر تمومش کنم. همسر میگفت فیلم نیگا نکن، یه ماه فیلم نبین، باور کن اتفاقی نمیفته و من گفتم چشم، گفت تمام فیلم ها رو از لپتاپت پاک کن گفتم چشم، خندید گفت الکی چشم نگو. گفتم الکی نیست! فک کنم هنوز اون جنبه شخصیتی مصمم من رو ندیده! دیده؟ندیده!

امروز خواب بودم که همسر رفت کلاس، من بیدار شدم بدو بدو کارهام رو انجام دادم ناهار رو بار گذاشتم که شاید همسر باعجله بیاد نهار بخوره بره کلاسهای ظهرش، که اس داد که نمیاد و منم دوش گرفتم و تمااام لپتاپم رو از فیلم و سریال پاک کردم! همه رو زدم رو هارد. اینجوری وقتی یه مانعی سرراهم ایجاد میشه سریعتر حلش میکنم و برای فرار به فیلم پناه نمیبرم!

الآنم یه چای ریختم برای خودم و متد رو دارم تموم میکنم بدم استاد راهنمام بخونه و باقی کارهام رو انجام بدم. بعد از مدتهاااا دارم از این کار لذت میبرم و میخوام تا میتونم سریعتر کار کنم.

3 شنبه، قبل از کلاس طراحی رفتم پیش استادم، پرسید وقت داشتی کار کنی تونستی کار کنی یا نه هنوز؟گفتم چرا اما حساسم و کلی مقاله میخونم چک میکنم بعد 2 جمله مینویسم گفت عادیه، و کلیییییی استرسم رو کم کرد گفت وقت هست هنوز نگران نباش بعد موبایلش زنگ زد این یکی استادمون که ساکت چای میخورد و ای میل چک میکرد برگشت طرفم گفت خانم فلانی، خیلی وسواس به خرج نده فوقش میفرستی جایی ریجکت هم بشه از ریویوو شون استفاده میکنی و نظرشون رو اعمال میکنی و میفرستی جای دیگه! اصلا این حرف انقدر چسبید! چون من میدونم کیفیت کارم رو پایین نمیارم فقط این حرفهاشون آرومم کرد.

هروقت از مقاله خسته شم یه ویدیو طراحی چهره، یا مثلا فقط چشم دانلود میکنم و سریع باهاش میکشم کلی هم انرژی میده بهم...

++اتفاقهای اخیر برعکس تاثیر منفی خیلی تاثیر مثبت داشتن و یه جرقه زدن تا من اون انگیزه ای رو که دنبالش بودم در خودم ایجاد کنم.

خدایا گفتم شکرت؟بازم میگم، هزاربار شکرت، مهربون ترین.

نظرات 2 + ارسال نظر
روزنوشته های یک مرد مطلقه جمعه 13 اردیبهشت 1398 ساعت 11:56 http://sabur.blogsky.com

سلام خوشوقت شدم
توصیه می کنم روزمره نوشتن هایتان را هم طوری بنویسید که این عمر و وقتی را که می گذارید بعدها برایتان باقیات صالحات باشد
وگرنه روزمره نوشتن در دفتر خاطرت هم می شود

البته در این یخبندان وب نویسی من شخصا از شما برای تولید محتوای ناب فارسی تشکر می کنم

اما خب من جای باشم، عمر و زمانم را صرف پست هایی می کنم که بعد از مرگم هم برای بقیه مفید باشه

التماس دعا

با سلام.
اینجا رو انتخاب کردم به عنوان دفترخاطراتم.
و اگه پست های قبلی تر من رو هم مطالعه بفرمایید میبینید مطالب مفید هم وجود داره اما قصدم تخلیه کردن روحی هستش و اینکه برای مفید بودن باید روح و ذهن سالمی داشته باشیم که در این راستا تلاش میکنم. اما مفید بودن واقعی اینجا نیست بلکه به عنوان مدرس سعی میکنم رو ذهن بچه ها تاثیر بذارم و اینجا خواننده ها خیلی کم هستن و در زندگی واقعیم شنونده زیاد.
زنده باشید.

نگاه شنبه 31 فروردین 1398 ساعت 00:45 http://negahekohestan.blogsky.com

چه خوب
من هنوز نمیدونم چی میخوام هنوز نتونستم هدفی انتخاب کنم از دست و پای بیخودی زدنم خسته شدم
چیکار کنم بتونم هدفمو پیدا کنم؟!شما میدونی؟!

اتفاقا امروز یاد هدفی افتادم که سالها پیش برای خودم تصمیم گرفتم.
هدفت رو چطور پیدا کنی؟بنظرم اول باید یه خودشناسی قوی داشته باشی ببینی چی دوست داری و از چی لذت میبری بعد یه حیطه مشخص کنی ببینی توانایی و استعداد داری؟اینها پله های اولیه هستن.
کتابهایی هستن که بخونی کمک میکنن برای تعیین هدف.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد