گاهی به آدمهای درون گرا حسودیم میشه! بنظرم اینکه یه نفر بتونه احساسات و افکارش رو درونش نگه داره و بتونه در برابر بروز اونها مقاومت داشته باشه یه قدرته!
درسته که درون گراها فکر میکنن ما برون گراها یه قدرتی داریم اونم قدرت بروز احساساته، اما من حس میکنم در بیشتر موارد، درون گرایی ارجحیت داره!
غیر از مورد ابراز محبت و احساسات مثبت، درون گرایی خیلی بهتره! اینکه بتونی ناراحتی، خشم، غصه ت رو برای خودت نگه داری و بتونی که سریع تخلیه ش نکنی یه موهبته...
دوست دارم که بتونم تو این موارد درون گرا بشم! دوست دارم که بتونم انقدر قوی بشم که هر ناراحتی رو سریع بروز ندم!
اما همین تلاش هم داره انرژی میبره! انرژیم داره تموم میشه! بخصوص که ماشالا میان دوستان یه دوستی ندارم که انرژِی مثبتش از من بیشتر باشه! تو دوروبرم تنها کسی که انرژی مثبتش فراوانه خود منم! و وقتی انرژی مثبتم کم میشه باید خودم خودم رو شارژ کنم، کسی نیست بهم انرژی مثبت بده!!
چند وقتی بود صحبت این بود که آدمهای باهوش ضریب حساسیت بالایی دارن، و افراد هرچه کم هوش تر، بیخیال تر!
من دوست دارم بیخیال باشم، خیلییییییییی، اما در راستای این تلاش برای بیخیالی داره انرژی مصرف میشه. فرد بیخیال اصلا متوجه بعضی چیزا نمیشه و ذهنش مشغول نمیشه! اما من، یه دور متوجه میشم، یه دور ذهنم مشغول میشه، بعد تازه متوجه میشم که انگار حساسم، پس تصمیم میگیرم که بزنم به بیخیالی و شروع میکنم به تلاش برای دور کردن اون فکر! یعنی حسابییییییی خسته م میکنه!
من آدمی هستم که باور دارم هرکسی میتونه در خودش تغییر ایجاد کنه، اما همیشه اینم گفتم که تغییر بعضی مسائل بخصوص وقتی ژنتیکی میشن و تو محیط هم تشدید میشن واقعااا سخته! و الان خودم شدیدا با یکیشون درگیرم...
تنهام، خیلی تنهام! ما همه مون تنهاییم و فقط خدا رو داریم...
این رو فراموش نکنید.خدا هست! و فقط خدا هست...
من آدم درونگرایی هستم
باور کن من خودم به آدمای برونگرا حسودیم میشه
دیدی گفتم! میدونستم حسودیتون میشه اما منم به شما حسودیم میشه!