فیلم دیدنم رو کم کردم، اما نه اینکه به کارهام برسم و مقاله بخونم نه! کتاب twilight رو به صورت جدی شروع کردم، چندین بار فقط 3 صفحه خونده بودم و ادامه نداده بودم. نه اینکه دوستش نداشته باشم نه ،کاملا برعکس، فرصت نمیکردم یا در اولویت هام نبود. من فیلمش رو هم دوست دارم چون بسیار با بلا حس همزاد پنداری داشتم، خیلیی زیاد...
++بالاخره با دوستم دعوام شد! حال ندارم تعریف کنم چون میترسم بنویسم و باز هم از دستش عصبانی شم و حرص بخورم!
فقط میتونم بگم حرف من حق بود فقط بد گفتم! و اینکه دق و دلی این همه مدت که حرص خورده بودم و به روم نیاورده بودم و خالی کردم اساسی!
در مقابل حرفم هیچی نتونست بگه! فقط تلاش میکرد الکی من رو محکوم کنه!
برای اولین بار در عمرم نه تنها پا پیش نخواهم گذاشت! بلکه این احتمال وجود داره که پا پیش بذاره(اگههه بذاره) آشتی نکنم!
وااای من فیلم هاشو رولپ تاپم دارم و هر دفعه یه قسمتی و برای بار هزارم نگاه می کنم
من وقتی باکسی دعوام بشه حتی اگه اون مقصر باشه هم وجدان درد میگیرم
ایشالا هر چی خیره پیش بیاد
چند روز بگذره بهتر میتونی تصمیم بگیری
عالیه عااالییی...
منم همینطورم! اصلا خوبی مون گاهی زیاده از حده!
مرسییییییییییی
ببخشید شما مدرس دانشگاه هستین یا مدرسه؟
مدرس دانشگاه
منظورت همون دوستته؟
تعریف کن
بعضی ها فقط اسمشون دوسته
فقط دنبال پیش بردن کار خودشونن و سواستفاده اس
منم یه بار به یکی از دوستام سر سو استفاده کردنش جلوش واسادم و به کل با من قطع رابطه کرد الانم خوشحالم از نبودنش چون دوست نبود !
والا عادت به تحمیل نظرات و ایرادگیری از انتخاب های من داره! منم زدم پوکوندمش!!