تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

عجیب

شاید عجیب بنظر برسه اما از کتابخونه یه کتابی گرفتم شاید حداکثر سی درصد مرتبط با رشته خودم و هفتاد درصد مرتبط با مواردی که تدریس میکنم.

اما صد در صد مرتبط با ارتباطات و نحوه برخورد با افراد و بیمارها و....

امروز کلییی کلاس داشتم اما برگشتم خونه سریع دوش گرفتم که فردا که عصر کلاسهام تموم میشن بتونم برم باشگاه و بعدشم یه سری قابلمه و ماهی تابه شستم و یه لیوان قهوه خوردم و نشستم این کتابه رو خوندمممم و کیف کردمممم...

جالبه مغز من انقدر جالب بین مطالب ارتباط برقرار میکنه که یه موضوع بی ربط رو به خونده هام ربط داد و حتی یادداشت برداشتم که یادم نره...

شرایطی پیش اومده که اگه حل نشه و حق پایمال شده مون رو برنگردونن حتما باید به فکر ارشد دیگه باشم.

و بااااید هرطور شده قدرت و سیاست نه گفتن به واحد اضافی رو پیدا کنم.

باید با مدیرگروه صحبت کنم. حتما.

خدا رو هزاران بار شکر...دوستت داریم خدایا.

یادگیری-دانشجو

نشستم تو اتاقم دانشگاه و مطالعه میکنم و به این فکر میکنم که چقدررر از مطالعه و یادگیری لذت میبرم من!

آیا کسی هست که بیشتر از من لذت ببره؟ گمان نمیکنم.

تمام وجودم از شعف سرشار میشه و تمام سلولهای بدنم لبخند میزنن...

و داشتم فک میکردم خب اینا رو‌خوندی و مسلط شدی میخای چیکار کنی؟ دپرس میشی

و بعد فکر کردم خب یه سری مطالب دیگه میخونم، انقدرررر مطلب هست برای یادگیرییی...

برای همینم همیشه به فکر ارشد و دکترای دوم و سوم و...هستم دیگه...

و اینگونه لبخند زدم و‌ اومدم این انرژی مثبت رو اینجا ثبت کنم...

وقتی صبح ها خیلی زود بیدار میشم که مطالعه کنم به انگیزه شدیدم فکر میکنم و دعا میکنم همه دانشجوها از رشته شون و یادگیری لذت ببرن، اونوقت هم موفق میشن و هم کلی کیف میکنن...


روزتون یه روز زودتر مبارک دانشجویان جان :)


آذر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کانادا!

میگه اگه یه عالمه پول برنده بشم مهاجرت میکنم کانادا،

اونجا یه بیمارستان به صورت خیریه میسازم که همه بدون پرداخت هزینه خدمات درمانی دریافت کنن!

البته که با این کلام نگفت، فقط 14 سالشه!

و من به این فک میکنم که وااا! خب مردم کشور خودت چی؟ مردم کشور خودت ارزش کمک ندارن یا چی که میخای برای کانادایی ها بیمارستان بسازی؟!!

و یاد این میفتم که انسان ها در برابر زمان و انرژی، هوش، توانایی، و هر مهارت یا هرچه که دارند پاسخگو خواهند بود...

خوب فکر کن که دارایی هات رو برای چه کسی و چه هدفی صرف میکنی و در چه کاری شریک میشی،

تو نسل کشی که الآن به راهه، سالها به راه بوده،

یا تو کمک به پایان دادن به ظلم؟

یا صرف میکنی برای پیشرفت کشور خودت،

یا صرف میکنی برای دشمن؟

دشمن کشورت یا دشمن اسلام؟

خیلی باید مراقب بود...