تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

باورم نمیشه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تابلو بودن!

انقدر بهونه گیری کنی و تابلو بشه که نزدیک پ هستی!!!!

بالاخره همکلاسی ارشدت ازت خواستگاری کنه!!!!

انقدر کار ریخته باشه سرت که واقعا ندونی کدوم رو اول انجام بدی!!!

خواب ببینی رفتی پاریس و مطمئن شی از این به بعد اون میشه انگیزه برای بیشتر کار کردن!!! (چند هفته ای هست با مامان داریم برنامه ریزی میکنیم اما نمیدونم ویزا میشه گرفت یا نه! بابا پیشنهاد داده اگه ویزا نشد بریم مالزی یا سنگاپور. ترکیه چرا هی منفجر میشه؟!!!! وگرنه من و دوس جون باهم میرفتیم! اه)

سر مدیرگروه سفارشات از اروپا غرغر کردم! 3 ماه آگ نرسیده دستم! 3-4 بار برف باریده خو!!!

مقاله کار میکنم برا این آخرین کورس آخرین دوره تحصیلی زندگیم!! عهههه!! هییییییییییییییییی!

دید جدید!

چند روز بود حساس شده بودم! علتش رو نمیدونم!! جدا نمیدونم!

همکلاسی ارشدم از هفته پیش دعوتم کرده بود به صرف چای و کیک به مناسبت روز دانشجو! مثلا چون من دانشجو ام !

اما فرداشم تولدش بود!! بهونه آوردم وبه مامان گفتم من تو پی سی هستم(علتش سفارش های متعدد لباس و کفش از اروپاست!!) و نمیتونم برم چون باید کادو بخرم براش! مامان بسیار ماه و روشن فکر عزیزم گفت من پول کادوش رو میدم بخر و برو باهاش، حتی چندتا کافی شاپ پیشنهاد کرد!!! :)))))

تا آخرین روز شک میکردم که برم باهاش یا نه!

نهایتااا رفتم! برف میبارید اونروز!! اومد دانشگاه دنبالم! و جالب اینجاست که خیلیییییییی بهمون خوش گذشت! خیلیییی خوشش اومد از کادوش و اصلااا انتظار نداشت. جالبه که تو این 5 سال این اولین بار بود که باهم بودن ما 2تا اینقدر خوشآیند بود! کلی خندیدیم و از هم عکس گرفتیم! اصلا پشیمون نشدم که رفتم و همچنان هم نیستم! حتی موقع خدافظی گفت که خیلی خوش گذشت بهش و بعد اس داد امروز خیلی خوب بود ممنون!

بعد...

آهان! تو گروهی هستم که ختم قرآن داریم! هفته ای که خونه بودم به راحتی یه جز خوندم اما کارم که شروع شده نمیتونم! حتی هفته پیش مامان خوند! این هفته مامان کرجه و من مجبور شدم ضربتی بخونم! و جالبه که باعث شد نسبت به همههه مسائل بیخیال شم! بیخیال تر! هیچی مهم نیست!

"هیچی ارزش هیچی نداره" این از شعارهای منه!

و جالبه که دخترخاله 12 ساله من بهم گفت: من میخام مثل تو باشم! خیلی تلاش میکنی! خیلیی موفقی، دکتری، استادی، در مقابل اون اتفاقات و عمل جراحیت خیلی مقاوم بودی! اگه من جای تو بودم میگفتم وااای من چرا اینجوری شدم و دپرس میشدم! اما تو خیلی خوبی!

میتونم بگم اینکه شخصی باشی که حتی یه دختر 12 ساله بخواد مثل تو باشه بهترین حس دنیاست! :) من اکثرا این حس رو دریافت میکنم بخاطر تسلط به 4 زبان! اما این یکی متفاوت بود!ممنونم دخترخاله کوچولوی من :*

++و الآن ویدیووی رقص تو یه پرواز مالزی رو دیدم عااالیهههه! یعنی توپ انرژی مثبت! چرا اخم باید وقتی همه چی اینقدررر قشنگه! زندگی دوستت دارم!

خدایا شکرت! بی نهایت! تا آخر عمرم! هرچی بدی بهم و هرچی هم بگیری...

دوباره همه چی درست میشه عایا؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اوه اوه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.