تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

تفاوت، به روت بیارن...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شهر دیگه

همیشه دلم خواسته زندگی تو شهرها، و حتی اگه ممکن باشه کشور های دیگه رو تجربه کنم. گاهی سفر کافی نیست، باید لااقل یکی دو سالی باشی تا نکات مثبت و منفی جاهای مختلف رو بیابی.

همسری هم همراهه در این خواسته ،خوشبختانه. و یادمه اولین باری که با قبل عقد با مامان و بابا رفتیم خونه شون باباش گفت اگه خواستن برن شهر دیگه، مثلا تهران...

دیشب مهمون بودیم، یکی از رستوران های عالی شهر مهمون پسرخاله همسر. مشغول خوردن غذای بسیااار خوشمزه بودیم که همسری گفت: یعنی ما بریم شهر دیگه از این نعمتها محروم میشییییم؟ :))) اما من تنهایی رو اتفاق ناگواری نمیدونم! شاید چون تجربه ش نکرده ام! غربت!!

+همه چی رو جمع کردم تو اتاقم بسته بندی و اینا! حالا وقتی بیکارم بخوام هم نمیتونم کار مفیدی انجام بدم! فقط فیلم میبینم! وای بر من! کی قراره کارهام رو انجام بدم! متاسفانه آزمون استخدامی هم ثبت نام کردم باید بشینم بخونم فک کن! البته دروس عمومی برام سختتره! چون دروس تخصصی شغل انتخابی من در وزرات خارجه فقط یه امتحان تافل مانند دشوار میباشند! که بعید میدونم غیر از مرور لغات چیز سختی باشه. باید بخونم، پروپوزال رو بگو!! و وقتم به بطالت میگذره! و امروز میخواستم با همسری بریم بیرون، حالا که مامان اینا نیستن و منم بیکار و این هفته همسری کلاس نداشت، اما گفت فردا میریم! که فردا نمیتونیم بریم چون من باید برگردم کمک! اصلا درک نمیکنه این چیزا رو! واقعا اصلا دوران نامزدی نباید طولانی شه افتضاحه! چطور یکی از دوستام 4 سال نامزد بود؟!!!!!!

++تو یه چرخه گرفتارم، و جالبه تصمیماتی که تو این چرخه برای کارهام میگیرم همه توسط اتفاقاتی که دست من نیست از جمله اسباب کشی به باد فنا میرن! سرگردونم و در دوره قبل پ هستم که باعث شده از هرچیزی به شدتتت عصبانی بشم!

عید ما

گاهی باید یه کشکمش بین زن و شوهر به اوووووج برسه تا تموم بشه، وقتی به اوج نمیرسه هی کش میاد هی کش میاد و رو اعصاب 2 نفره. جمعه اوج کشمکش ما بود که از اواخر اردیبهشت استارت خورده بود! همون روز و همون کشمکش باعث شد که بفهمم من گاهی واقعا فراموش میکنم که همسرم چقدر دوستم داره و چقدر رفتار من میتونه آزارش بده، گاهی واقعا به حس همسرم شک میکنم و این واقعا بده! فهمیدم که همسرم از طرف من به تایید نیاز داره و تمام کاری که من تو این 2 ماهه انجام داده بودم(تو این یه مورد خاص) زیر سوال بردن قضاوت ها، تحلیل ها و نظرات همسرم بوده! درسته خودم خیلییییییییی در عذاب بودم، اما همسری هم خیلی ناراحت بود و به قول خودش به روش نمیاورده! و صبور تر از منه! (هرچند قبول ندارم صبورتره، چون اولا من حساس ترم، دوما ایشون هم رفتارش گاهی تغییر میکرد قرار نیست مستقیم تاثیر میداشت که)

از جمعه شب که بعد مهمونی دوستم رفتم پیشش حس و حال جدیدی دارم، تصمیم دارم در هرچیزی که خواسته همسری با پدر مغایرت نداشته باشه بگم چشم. واقعا این رابطه به این نیاز داره، شاید از نگاه فمینیستی این حرکت من بد باشه اما خدا میدونه چقدر میتونه تاثیر مثبت رو خود من، رو رابطه ما 2 نفر و حس و حالمون بذاره.

از دیشب رفتم خونه شون و کلی تی وی دیدم باهم و خوب بود. شب هم خوابمون نمیبرد و همسری گفت از بس که باحالی آدم نمیخواد بخوابه و همش باهات حرف بزنه

کارت هدیه از مادر شوهر عیدی گرفتم.

هفته پیش که رفته بودم برای تولد مامان کادو بخرم، یه نیم ست استیل چشمم رو گرفت و خریدمش، بدلیجات اگه جنسشون خوب باشه حساسیت نمیده بدنم اما وای به حال روزی که جنسش زیاد خوب نباشه+من عرق کنم! یه بار به حرف همسری گوش ندادم و شب گردنبند رو درنیاوردم تا چند روز جوش بود و تا 2هفته ردش! اونی که خریدم خوب بود همسری هم هی میگفت چه خوشگله گوشواره هاش. اما خب هر 2 شبی که انداختم همسری موقع خواب گفت درش بیار. منم توضیح دادم که من غیر از طلا و نقره حساسیت دارم و......

دیروز دیدم یه نیم ست بسیااار شبیه آنچه که خریده بودم خریده برام برا عیدی، با این تفاوت که طلا بود. وااای پریدم بغلش کردم بخاطر این محبتش.

از صبح که اومدم خونه دارم فک میکنم همسری چی نیاز داره بخرم براش بدون مناسبت! اما چیزی به ذهنم نمیرسه! متاسفانه دقت نمیکنم. همسری خیلی رو من دقت میکنه رو حرفام ببینه چی نیاز دارم چی دوس دارم که بخره برام و فراهم کنه! اما من یک سربه هوای بازیگوشم

+یه اشتباهی که من میکنم اینه که قبل از نوشتن مطلب خودم یه سر به وبهای دوستان میزنم و همین باعث میشه حس و حال خودم بپره و در فضا های مالیخولیای متنوع وبهای دیگران قرار بگیرم! باید از این به بعد رعایت کنم.