نشد بریم خواب زمستانی،
و اینگونه رخوت پاییز تو زمستون چند برابر شد...
برنامه خوابم خیلییییییییی بهم ریخته،
1 میخابم 5 بیدار میشم،
عصری که خسته میام خونه میخابم!
گاها زیاد هم میخابم!
قبلا می موندم دانشگاه، یا میرفتم تا 7 و اینا دانشگاه و کلییییییی کار پیش میبردم،
الآن که زودتر میام تو خونه زیاد کاری از پیش نمیبرم...
5 شنبه آخرین امتحان رو هم میگیرم و دیگه یه هفته کاری ندارم تا شروع ترم بعد، فقط باید برای کلاسها آماده شم.
نشد یه مسافرت بریم و خستگیم در بره....
یادمه شلدون تو بیگ بنگ شبها که باید میرفت دسشویی با خودش تکرار میکرد و تلقین میکرد:
I'm the master of my bladder
الآنم من چندروزه :
I'm the master of my hormones
اما نه شلدون و نه من، اصلا موفق نبودیم....