تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

میتونیم

طبیعتا تعطیلات بود اما سرمون شلوغ بود و هی اینور و اونور و...در عوض همیشه غذا هست و نیازی به پختن نیست.

منم یکم مطالعه کردم یکم مقاله ادیت کردم. میترسم استادم از مسافرت خارج از کشور برگرده ببینه من هنوز هیچ کاری نکردم! هفته بعدم که مسافرت و ترم هم شروع میشه و نگم براتون از شلوغی ترم پاییز. خوشبختانه کلاس فرانسه مون از پنج شنبه ها به دو یا سه شنبه تغییرزمان خواهد داد این خوبه.

مامان اینا رو برای فردا شام دعوت کردم نمیدونن میتونن بیان یا نه :)) اما اگه نیان هم عب نداره دو هفته بعد تولدمههه.

مامان اینای همسرم که مشغول نوه دوم هستن و.....کاش منم مثل خواهر شوهرم یکم بیخیال بودم و میتونستم یکم از مسئولیت هام رو بندازم گردن این و اون! مامان همیشه بهم میگه هروقت دیدی کارداری حال غذا پختن نداری یا هرچی، زنگ بزن و بهم بگو براتون غذا بپزم اما باورتون میشه تو این مدت یه بار هم زنگ نزدم؟یه بار اوایل بود که مامان زنگ زد گفتم حال ندارم کارهام زیاده و ....مامان خودش غذا فرستاد. وگرنه من زنگ نمیزنم هرگز! خجالت میکشم راستش، خب مامان چیکار کنه من انقدر سرم شلوغه؟!! همیشه خودش لطف میکنه و یه وقتایی میگه فلان غذا رو پختم بیاید ببرید که خیلی میچسبه دستش درد نکنه. اما بعضیا یکم راحتترن تو این قضایا. من اصلا از اول اینجوری بودم دوست نداشتم کمک بخوام، یا کارم رو محول کنم به کس دیگه ای، حتی گاها خودم به خودم فشار میارم و همه رو خودم انجام میدم.

تازه اونروز همسر یه نکته ای رو هم بهم یاد داد. من جوری ام که وقتی یه کاری رو دوست دارم اما همسر بهش تمایل نشون نده و جوری باشه که انگار فقططط بخاطر من داره اون کار رو انجام میده اصلا بهم نمیچسبه و خیلی وقتها کنسلش میکنم. بیخیالش میشم. اما همسر خودش بهم گفت که بیخیال نشم و پافشاری کنم و کار دلخواهم رو انجام بدم یا بدیم. گفت که نباید زیاد به احساسات اون اهمیت بدم و به فکر خودم باشم. فک کن! منم راحت شدممم اصلا آروم شدم گفتم به به! باشه مرسی واقعا که میگی. چون میبینه من خودم رو ناراحت میکنم، میگه خودت رو ناراحت نکن، من ناراحت شم یا بی علاقه کاری رو انجام بدم بهتر از اینه که تو ناراحت شی.

خب برم به کارهام برسم، یکم به خونه هم برسم، چه مهمون داشته باشیم چه نه. بازم مقاله رو ادیت کنم، الآن همسر میاد میپرسه چه کردم وقتی نبودههه :))

خدایا هزار مرتبه شکرت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد