تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

2 هفته شلووووووغ

کم پیش میاد اینگونه طولانی غیبت داشته باشم، اما انقدرررر سرم شلوغ بود وقت نمیکردم این پیج رو باز کنم و بنویسم!

الآنم سریع مینویسم با همسر بریم بیرون کار داریم شدید!

2 هفته ست علاوه بر کلاسهای عصر من تقریبا هرروز صبح هم بیرون بودم ودنبال کارهای پایلوت و .....تجزیه تحلیل آماری طبق معمول گیر داره و رفتم پیش یه استاد آمار برا مشورت اونم برای فردا وقت داده بریم حسابی بررسی کنیم ببینیم چطور باید حساب کتاب کنیم.

از طرفی دکتر هم رفتم و یه چک آپ، خدا رو شکر همه چی نرماله.

دیروزم مامان جونم اومد و کلی لوبیاچیتی و لوبیا سبز و جو و هویج پختیم گذاشتیم تو فریزر برای یه ماه آینده م خیالم راحت باشه. برام دلمه فلفل و بادمجون هم آورده بود دستششششش درد نکنه. خدا همه مامان ها رو حفظ کنه که نبودن نمیدونم چه میکردیم واقعا.

فقط مامان گفت اصلا خسته نشده در حالیکه از ساعت 9 صبح تا 4 سرپا بودیم، چون ناهار هم پختیم و همسر که کلاس بود و بابا هم که خونه اومدن باهم خوردیم و بعدشم کلی ظرف بود چون اکثرا قابلمه هستن نمیذارم تو ماشین. مامان خسته نبود اما من بسیار خسته، نمیدونم چرااااا.مامان میگه چون فشار اصلی رو دوش خودت بود!!

هیچی دیگه خلاصه خدا رو شکر همه چی روبراهه و فقط کار زیاده و تازه وارد قسمتهای خوب ماجرای پایان نامه شدم و جمع کردن داده و وارد کردنشون تو spss رو دوست میدارممممممم.

توکل به خدا ایشالا همه کارها خوب پیش میره.مرسی خدای مهربونم.

++هفته پیش جمعه با دوستم رفتیم صبحونه کادوی تولدش رو بدم کلی خوش گذشت و خندیدم و من پرانرژی برگشتم خونه. همسر هنوز کلاس بود و زنگ زدم به مامان، گفت خواهرم رفته سونو و دکتر سونو گفته دچار یائسگی زودرس شدی!!!! یعنی مامان اینو گفت همینطور اشک اومد از چشمام پایین.برجک انرژی مثبتم ترکید. نه اینکه بخواد یه بچه دیگه هم داشته باش، نه اتفاقا نمیخواد.بخاطر عوارض شدیدش ناراحت بودیم. دیگه من مجبور شدم فایل رو ببندم چون غیر از دعا کار دیگه ای از دستم برنمیاد که! سعی کردم بهش فک نکنم. بعد پریروز مامان زنگ زد که خواهرم رفته پیش دکترش دکتر یه عالمه خندیده که نه بابا! چرت گفته و اصلا اینطور نیست و............یعنی تو دلم کلی فحش به دکتر سونو دادم که یه هفته هر3 ما رو از نظر روحی تحت فشار گذاشت با تشخیص و حرف بی خودش! کاش این دکترای سونو و اینا اینقدر نظر کارشناسی بیخود ندن.

نظرات 2 + ارسال نظر
مامان عسل جمعه 11 آبان 1397 ساعت 23:04

دختر کجایی ؟ اینبار دیگه غیبتت. واقعا طولانی شد زودتر برگرد و بنویس

اوه شرمنده. من اومدممم. قول میدم دیگه غایب نشم

الهام یکشنبه 29 مهر 1397 ساعت 11:10

شاد باشی دختر فعال

عجبا یعنی یکی نیست بگه بشون نمی تونی نظر نده
بعدم اصلا چیزی ام باشه بهتر نیست دکتر خود آدم بش بگه؟
ای بابا

ولی خداروشکر آخرش خوب بود

فدات شم الی جونم..
آره والا بعضی هاشون خیلی بدن.
مرسی عزیزم. همیشه بخندی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد