تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

دوباره

وقتی تصمیم به پرانرژی بودن و هدف گذاری و تلاش میکنی، قطعا بازتاب این انرژی رو میبینی.

4 شنبه بین دو کلاسم به مسئول شعبه گفتم صبح ها کلاس فرانسه ندارید؟همشون عصره؟(من هرروز عصر کلاس دارم نمیتونم برم کلاس) گفت چرا اتفاقا 5 شنبه صبح مدرسهای خودمون کلاس دارن، گفتم من سطحم پایین نیستا، گفت اونها هم 14 ترمی خوندن، گفت بیا همین الآن تعیین سطح بده گفتم نههه 2 ساله هییچی نخوندم همه چی یادم رفته!

شب به همسری گفتم، ساعت دوروبر 11 بود. گفت میخوای یه جلسه مهمان برو کلاسشون ببین اگه سطحشون خوب بود و مناسبت بود میری! شماره مدرس رو گرفتم از دوستم و بهش پیغام دادم، جواب نداده بود. صبح ساعت 6 بیدار شدم یه مروری بکنم، یکم شک میکردم برم یا نرم چون نمیدونم چقدر تایم برای مطالعه داشته باشم. اما با خودم گفتم حالا برو ببین چی میش. همسری سر راهش من رو رسوند شعبه ای که فکرررر میکردم کلاس فرانسه ها اونجا تشکیل میشه، مدرس فرانسه جواب داد که ساعت 9ه کلاس اما شعبه ولیعصر! اما نگران نباشم چون جلسه اولشون است، نه سوم! و تابستون کنسل بود کلاسشون و یکم خب صحبت میکنن. اسنپ گرفتم سریییییییع رفتم! خدا رو شکر تصمیم گرفتن کتابی رو که داشتن ادامه میدادن متوقف کرده و کتاب دیگه ای انتخاب کنن. کتاب انتخابی خیلی با سطح من جوره، چون درسته من هم سطح اونها بودم 2 سال پیش اما الان خب یکم که نه مقدار قابل توجهی یادم رفته.

خلاصه یکم حرف زدیم و از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم بخصوص که چون فول تایم تدریس میکنم کلاس برام رایگانه. همکارم گفت تا یه جایی من رو میرسونه که پیاده که شدم بابا رو دیدم! عمه م داشت از ماشینش پیاده میشد. گفت بیا برسونمت، باقی راه رو بابا رسوند چون مامان پیش خواهرمه، گفتم بیا بریم بالا. اومد و ناهار نگهش داشتم. از صبح هویج سرخ شده و گوشت و آب گوشت از فریز گذاشته بودم بیرون یخشون باز شه. برنجم دم کردم همسری رسید و خوردیم. فقط لبخند میزدم به اینکه من این همه گفتم من بدشانسم، اما تو کمتر از 24 ساعت این همه اتفاق خوب برام افتاد.بخصوص تغییر کتاب به سطح B1 واقعااا عالی بود و فرصتی برای من که مرور کنم.

کلیییی خوشحالی کردم با همسری که بالاخره فرصتی پیش اومد من کلاس فرانسه رو ادامه بدم و اینبار اجازه نمیدم هیچ چیزی جلوی مدرک گرفتنم رو بگیره. منم برم کلاس میخونماااا! بلد نیستم نخونده یا تکلیف ننوشته برم کلاس! نمیتونم اصلا!

تصمیمات قبلیم رو تقریبا 100% دارم دنبال میکنم و تصمیمات جدید هم بهشون اضافه کردم. پیاده روی هم که هرروز بعد کلاس دارم.

خدا رو شکر.

یادتون باشه، اگه مثبت فکر کنید همه اتفاقات مثبت براتون پش میاد.

++بوف کور تموم شد، عشق سالهای وبا هم پیش میره، یه داستان کوتاه هم تو راه گوش دادم. بازم کتاب صوتی میخوام برای موقع پیاده رویییییییی.

نظرات 1 + ارسال نظر
الهام دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت 19:37

منم دارم فرانسه می خونم ولی چون الان نمیشه کلاس برم دارم با دولینگو تمرین می کنم تا چیزایی که بلدم یادم نره
تا باز برم کلاس

کلی آفرین دختر پر تلاش

عههه چه باحاله ما اینقدر شبیه همیم، منم یه مدت طولانی نرفتم کلاس و مثل تو خودم کمی تمرین کردم یادم نره، گرامر از یاد نمیره، اما امون از دست لغااات.
آفرین به شما هم دوست خوبم. ما میتونیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد