هفته پیش قرار گذاشتیم با برادرشوهری و مادر شوهری بریم سینما. دیروز از کلاس زود برگشتم حاضر شدم همسری اومد دنبالم رفتیم اونا رو هم برداشتیم و رفتیم شام. بعدشم رفتیم کافی شاپ سینما و کلی راجع به عکسای بازیگرا حرف زدیم و خندیدم و همسری کلی سلفی میگرفت. راستی سارافون جدیدم رو با مانتوی کوتاهی که خریده بودم پوشیدم، از این هد مدل هندی ها هم زده بودم تیپم متفاوت شده بود.
بعد رفتیم سینما یه برنامه شاد داشت و بعدم هزارپا رو دیدیم، سانس 12 شب بود. ساعت 2ونیم رسیدیم خونه تا من مسواک بزنم همسری نیمه خواب شده بود! صبح 9ونیم بیدار شدم و صبحونه آماده کردم خودم خوردم چون گشنه م بود همسری هم 11 پا شد خورد.
یکم مقاله اینا نیگا کردم برای مطمئن شدن از متد انتخابیم چون از استادم وقت گرفتم گفت 2 شنبه بیا. برم توضیح بدم تایید کنه تست هام رو آماده کنم برای مهر که میخوایم داده جمع کنیم ایشالا. به امید خدا قسمت اصلی تز عزیییییییز
ناهار قورمه سبزی خوشمزه داریم و برنج دم کردم همسری دوش میگیره بیاد بخوریییییم بعد بریم مسجد بابای دوست همسر فوت شده.
بعدشم با خانواده همسر میریم شام بیرون. میخواستیم دعوتشون کنیم خونه دیدیم خواهرشوهری با دخترش نمیتونه که بیاد، بیاد همه جا رو میترکونن! بنابراین گفتیم بریم بیرون.
چندتا کتاب راجع به برنامه ریزی و زمان و اینا دانلود کردم بخونم، البته زبان اصلی. چون پی دی اف ه حوصله م نمیاد! کتاب رو باید ورق زد باید لمس کرد خدایا من چرا در این مورد مدرن نمیشمممم؟
++به این فکر کن که برای خدا هییییچ چییییی غیرممکن و نشدنی نیست(غیر از محالات ذاتی) اونوقت میتونی چشمات رو ببندی و بگی خدایا به تو توکل میکنم و میدونم که میشه. دیر یا زود میشه...من میتونم.
کتاب کاغذی یه چیز دیگه اس
مدرن نشو اصلا چون حس خوبش میره
برای خدا هیچی غیرممکن نیست
من اینو با تمام وجودم لمس کردم
آره دقیقااا کاغذ بوی کاغذ بهترین حس ها رو بهم میده.
کی اینو حس نکردههه؟خدا خداست...و مهربان ترییییییین.
مرسی امیدوار شدم بینهایت ممنوووون
فدای تو عزیز هیچچوقت امیدت رو از دست نده. تو میتونییییییی
یک سوال:) شما ازدواج کردید دارین ادامه تحصیل می دید؟میشه بپرسم درموردش؟مثلا میشه با مشغله های همسر بودن ادامه تحصیل هم داد؟(مرسی)
سلام. من وسططططط ادامه تحصیلم بودم که ازدواج کردم و بگم که خب مشغله ها زیاد میشه اما چرا که نشه البته به شرطی که همسر همکاری کنه و همسر من خیلی همکاری میکنه و حتی من تنبل که میشم میگه به کارات برس.
قطعا میشه، اراده میخواد و تلاش. چون ذهن آدم آرومه و دیگه مثل مجردی درگیر نامشخصی های آینده نیست و خب یه نفر که همیشه کنارته آرامش بخشه. این خودش منبع انرژِیه.