تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

حسهای عجیب

بعضی حسها خیلی عجیب غریبن! تازه ن! اصلا نمیدونی چی هستن! نمیفهمی دپرسی یا شادی یا شعف درونی داری!

اصلا نمیفهمم! خیلی قاطی پاطی شده!

استاد راهنمای ارشدم در مورد استاد راهنماش حرف میزنه و گریه ش میگیره و من گریه م میگیره و رسما اشکهام سرازیر میشن و در کمال تعجب میبینم همسری هم چشماش و اصلا کل صورتش سرخ شد! درست دیشبش من یه عکس تو اینستا پست میکنم که هیشکی مثل استاد دوره ارشدم به من انرژی نمیده!

حسهای عجیبیه...

+اگه مردها عمق فاجعه "پ" رو در مورد زنها میدونستن و درک میکردن! هیچوقت کاری نمیکردن که ما ناراحت بشیم. اصلا یه اوضاع وخیمی پیش میاد تو این دوره! البته شاید برای من که همیشه دیرکرد دارم یکم شدیدتره! یعنی دیگه روزهای آخر کل بدن و ذهنم قاطیه!

خدا رو هزار مرتبه شکر که همسرم خیلی باهام همراهه، درکم میکنه.

البته اینم بگم شاید خودم متوجه نشم اما یه جورایی خیلی تحت سلطه ش رفتم و هرچی میگه چشم میگم! افرادی که از بیرون نیگا میکنن همچین حسی دارن. اصلا بنظرم منفی نیست چون وقتی همسرم به خواسته های من گوش میده و عمل میکنه این حالت باید متقابل باشه!

+کنفرانس بهم انگیزه داده! میخوام شده شبها کم بخوابم و کار کنم. من میتونم! من باید زود دفاع کنم و دیر نکنم. انشاله.

++روزم مبارککککککککک!!

نظرات 1 + ارسال نظر
پرفسور خسته جمعه 14 اردیبهشت 1397 ساعت 06:44 http://porfossor.blogsky.com

روزتون مبارک خانم معلم!

موچکر میباشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد