تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

شغل من

دلم یه شغل متفاوت و هیجان انگیز میخواد!

تاثیرات فیلم هم هست و من دلم میخواد کارهای ماجراجویانه انجام بدم! از بچگی هم اینا رو دوست داشتم و تو خیالاتم تا کجاها که پیش نمیرفتم...

تدریس! هرگز فکرشم نمیکردم! اینکه توی کلاس قدرت مطلق باشی و از همه بیشتر بدونی بهترین حس دنیاست! اما هیجان انگیز؟اینطور فکر نمیکنم!

دلم میخواست میشد میرفتم وزارت امور خارجه! شاید برای آزمون بعدی شروع به مطالعه کنم!

چه خیالات! امروز رفتم سراغ کتابای فرانسه و درشون آوردم که شروع کنم! چون به خودم قول داده بودم بعد پروپوزال شروع کنم! همسری بفهمه میکشه من رو! چون باز دیشب بحث این پیش اومد که عجله کنم!!! و همش بخاطر کارهای خودم خرید رو به تعویق نندازم!

دلم میخواد شبها انقدر خسته نباشم که عرض چند ثانیه خوابم ببره و لااقل یه 5 دیقه ای تو تصوراتم غرق شم و کیف کنم...

دیروز با حرف یکی از همکارا که گفت "آن شرلی" بوده است به فکر فرو رفتم!

از کارتون آن شرلی اصلا خوشم نمیومد و نمیاد اما حس کردم خب منم خیلیییییییییی خیالات و تصورات میکردم! و ریشه ش برمیگرده به این قضیه که من اصلا خاله بازی دوست نداشتم و همیشه بازی های متفاوت داشتم و با تصوراتم تو دنیاهای مختلفی زندگی کردم. بزرگتر که شدم دیدم نمیشه بازی کرد و شروع کردم به داستان نوشتن...

چندماه پیش یکی از داستان هام روخوندم و واقعا لذت بردم...

++قانون جذب رو نادیده نگیرید، قدرتش خیلی بیشتر از اون چیزیه که میگن! بی نهایت قویه...

نظرات 1 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 3 دی 1396 ساعت 17:16

واقعا نباید قانون جذب و دست کم گرفت

نباید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد