تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

شادی رفتن

مامان همسری همیشه از بچگی همسری رو به ترک ایران تشویق کرده، الآنم هی میگه نمونید و برید...

من زیاد خوشم نمیاد از این خصوصیت و عقیده ش و همیشه یه حس دوگانه ای به زندگی در یک کشور دیگه دارم...

از طرفی میدونم خوبه و تجربه جالبی ه و من میتونم برنامه هایی رو که دارم عملی کنم.

از طرف دیگه سوای سختی تنها موندن و تنهایی حل کردن همه مشکلات، مساله عقاید منه، که درسته امریکا و کانادا مشکلی نیست اما اروپا زندگی کردن با حجاب قوی من دشواره.و من همیشه نیم نگاهی به آینده اخروی خودم دارم و نمیتونم حساب کتاب کنم که ایران میتونم رشد روحی معنوی داشته باشم یا تو یه کشوری که لااقل در ظاهر اعتقادات سسته یا وجود نداره!

حس میکنم یکمی هم این باشه که من غیرتی هستم نسبت به همسری و اینکه بدون فیلتر (تصویر) بعضی صحنه ها رو از نزدیک ببینه برام سخته (با وجود اعتماااد قوی من به همسر و اعتماد به نفس بالای من نسبت به خودم و ظاهرم)

+++شادی سفر هردومون رو گرفته و روزشماری میکنیم برای رفتن، هردو خسته از یه تابستون پراز مشغله و کلاس و کار.

وقتی گفتم سلول های بدنم هیجان زده هستن گفت عاشق همه سلول های بدنت هستم....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد