تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

خوشبختی

خوشبختی یعنی انقدر همدیگه رودوست داشته باشید که هر مساله ای بنظرتون خیلی ساده و بیهوده بنظر بیاد و سریع رد بشید...

خوشبختی یعنی من همسری دارم که سریع از دلش در میاد و منطقی قبول میکنه و حتی خودش هم میگه خب خانواده ها و روش زندگی ها متفاوته...

رفتیم و فهمیدم اصل مساله این نیست که کم میاد یا چی! فهمیدم بیشتر مساله اینه که سوتفاهمی ایجاد شده! و با رفع سو تفاهم و اینکه دیشب اومد خونه مون باز تا حد زیادی حل شد...توضیحاتی که دادم راجع به اینکه خانواده من اینطورن و خب چطور همه خانواده ها قانون دارن، خانواده منم اینطوره و اینکه یادآوری کردم قبل اسباب کشی اینجوری نبود و بیشتر بخاطر اسباب کشیه خیلی حالش رو خوب کرد.و بهش گفتم که منم یه انتظاراتی از خانواده تو دارم که برآورده نشده اما رفتارم با تو تغییر نکرده! پرسید چیه و هرچی اصرار کرد گفتم من تا الآن نگفتم الآن هم نمیگم! پرسید مداومه؟گفتم به صورت فاصله ای interval تکرار خواهد شد...فک کنم حدس زد چی رو میگم چون سکوت کرد. اما تکرار هم کردم که مهم نیست برام چون مامان بابات خیلی محترمن و من خیلی دوستشون دارم...

4شنبه شب بعد صحبت تو کافی شاپ رفتیم خونه شون و خیلیییییی هم خوب شد رفتم...خیلی شب خوبی بود.

دیروزم بعد کلاسش اومد خونه مون و 2تایی بودیم چون مامان اینا شام مهمون بودن بعدشم کمی بازی فکری و خوابیدیم چون دیشبش ساعت 2و نیم خوابیده بودیم.

امروز هم بعد صبحونه رفتیم بیرون و راجع به مسائل مالی و اینکه چه کنیم و اینا صحبت کردیم و وقتی من رو رسوند و رفت خونه شون اس داد که مرسی همیشه طرف منی... :) منم گفتم  خواهش میکنم. خب ما یک تیم هستیم!

خوشحالم که قدرم رو میدونه.

++اینکه از سال 88 که وبلاگ دارم و به ندرتتتتتتت مشکلات و ناراحتی هام رو نوشتم دلیل داشته! و الآن میبینم در کنار دوستان خوبی که دارم و خیلییییییی راهنمایی های خوبی میکنن و با دلسوزی میخوان مشکلات من حل بشه، یه عده ای هم هستن که نه با دلسوزی بلکه شاید با حس بدی که خودشون به همه مسائل دارن و با دید منفی و نا امیدی میان پیغام میدن! عزیزم چرا الکی پیغام میدی؟من حتی خیلی راحت پاک کردم پیغامت رو که دیگه چشمم بهش نیفته بس که انرژی منفی توش بود!

خدا رو هزارمرتبه شکر 2 روز بسیار عالی رو با مدیریت خودم و با درک و شعور همسرم کنارهم گذروندیم. البته ناگفته نماند مامان و بابا هم از صبح تا عصر کلی کار و همکاری که خونه مرتب بشه :)

خدایا شکرت.

+++دیروز یکم عصبی بودم بعد تقویم رو چک کردم دیدم بعله! در دوران قبل پ قرار داریم و قسمت اعظم عصبانیتم بخاطر همین بود!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد