تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

برنامه ها

همیشه وقتی تصمیمی میگیری یه برهه زمانی یه اتفاقی میاد تا بازدارنده باشه!

بی ربط: حسی که به همسرت پیدا میکنی، خیلی آروم آروم و خیلی تدریجی با هیچ حسی قابل مقایسه نیست...

حسی که خودت هم متوجهش نیستی و یه هو بعد 2 ماه میبینی چقدر حست عمیق شده!

+ دیشب رفتم پیش همسری، دندونش رو کشیده بود :( بستنی یخی خریدم که خونریزی رو قطع کرد! بعدشم چند دست دومینو بازی کردیم و 60-6 بردمش!!!!!!!!!!!!! یکم لوسش کردم و اینا  و صبحم نذاشت برم کتابخونه و کمی دراز کشیدیم و بعد اوشون ترجمه و منم کمی درس و کمی به مادر شوهری کمک برای ناهار, عصری که میرفت کلاس من رو رسوند خونه.

اختلاف نظر سیاسی داریم و من سکوت میکنم

دلم میخواد برم پیاده روی اما واقعا تا آزمون جامع سخته و بعدشم که ماه رمضونه! البته ماه رمضون شاید برم (همون تصمیم گیری اول پست)

مادر شوهرم رو خییییلییییییییییی دوست دارم و هزار مرتبه خدا رو شکر میکنم بابت این نعمت بزرگ.

سردرد دارم و کمی میترسم...

میخواستم برم دکتر یه چک آپ و شاید سی تی اسکن که همسری نذاشت گفت خیالات نکن چیزیت نیست و محاله دوباره خونریزی داشته باشی.

اما مامان و بابا گفتن 3 خرداد میریم بعد امتحانت.

++از دانشگاهی که تدریس میکنم کادوی روز معلم دادن خیلی ذوق کردم  حالا کادوهام شد یه ترازو و یه مموری کارت و یه رومیزی ترمه خوشگل.

خدایا کمکمون کنه بنده های خوبی برات باشیم، اونجوری باشیم که تو میخوای نه اونجوری که خودمون دلمون میخواد...

++هیچی مثل ازدواج نمیتونه خیالت رو راحت کنه! فکر و خیال های قبل ازدواج برای من که خیلی چرت بود و الآن آسوده خاطرم واقعا. خدا رو شکر.

نظرات 1 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 ساعت 23:17

روز گذشته ات مبارک باشه عزیزم
ببخشید دیر تبریک گفتم

ممنون دوست عزییییز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد