تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

من و بیمارستان و کتاب

میگرن نبود! ویروس هم نبود! خونریزی مغزی بود!!!!!!!!!!

یه روز فقط بالا آوردم و رفتیم بیمارستان ام آر آی و فهمیدیم چند ماه پیش ضربه خورده و خونریزی! فرداش بستری شدم و..........آنژیوگرافی مغزی و پس فرداش هم عمل!!!

ذاتا از بحران های اینگونه بدم نمیاد! به همه هم دلداری میدادم و حالم خوب بود و کلی خوردم و خوابیدم! الآنم تا 3 هفته می مونم خونه! یه کتاب خوندم باز یه کتاب دیگه شروع میکنم و در کنارش درسام....2تا از استادام زنگ زدن حالم رو پرسیدن و دوستان هم که عیادت اومدن و قراره بیان خونه :)

حالم خوبه! نمیدونم بخاطر استراحته یا بخاطر دارو هاست! نفس میکشم و خدا رو شکر به خیر گذشت!

بیمارستان عاشق دکتر آنژیو گراف شدم! یعنی من ذاتا آمادگی دوست داشتن دکتر ها رو دارم! بخاطرم 3 تا گوسفند قربانی شد :)))

اتفاقات عجیب میفته!!

مقالاتم کنفرانس اکسپت شده باید ببینم میتونم برم تهران یا نه! میتونم غیر حضوری فقط مدرکش رو بگیرم! باید فردا بزنگم سوالام رو بپرسم!

تو این مدت فهمیدم چقدر همه دوستم دارن بخصوص بابام! قبل عمل زنگ زد و با گریه گفت که ببخشمش و همیشه دوستم داره و به روش نمیاره...منم گریه ام گرفت عاقا فک کرد میترسم گفت بابا عمل خیلی ساده ایه چیزی نیست که! گفتم نمیترسم برو اونور :)))

اتاق عمل سرد بود و فقط میخندوندن من رو! بیهوشم نمیشدم ماجرا بود!!

خلاصه به من که خوش میگذره مونگولم دیگه!!!

+مامان ک هم به خودم هم به مامان میزنگه که باز بیان خاستگاری! ما کجاییم و اونا کجا!! چرا نمیتونه من رو فراموش کنه؟

+دیشب جی جی باخبر شده بود! یه خاستگار فرستاده بوده طرف رفته دانشگاه من رو ببینه فهمیده! زنگ زد وای نگران شدم و خونه خانومم اینا فهمیدم!! خلاصه بعد امروز اس داده خوبی و بعد نوشته تا گریه نکردم فعلا تا بعد! بعد فک کردم این متاهله هنوز به یاد منه بیچاره ک..........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد