خب همسرجان خیلی زود به خود واقعیشون برگشتن و از غار اومدن بیرون.
البته رفتار منم خیلی حساب شده بود و جوری که شاد بودم اما تحویلش نمیگرفتم! شب هم راحت شب بخیر گفتم و خوابیدم صبح دیدم بعد فوتبال پرسپولیس اس داده دلم برات تنگ شده :(
بعدکلاس هم اس داد خسته نباشی و .........خلاصه یکمی هم مود من تاثیر گذاره رو دید من نسبت به رفتارهاش! و خوشحالم که وقتی میخوابم و پا میشم کلا دیدم عوض میشه و میبینم زیادی حساس بودم! (دیروز خواب بعد از ظهر حالم رو جا آورد)
صبح رفتم آزمایش و بعدشم کلاس خصوصی، بعدشم رفتم ریمل خریدم با 2 تا لاک . افطار هم مهمونیم .
برای تولد خواهرزاده همسر میخوام کادوی خوشگل بخریم و برای خواهر شوهر هم میخوام یه کادو بخرم هی برای من کادو میخره من تاحالا چیزی نخریدم
من عاشق لاکم
مبارکت باشه عزیزم
مرسی الی جون مااااه