تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

سال نو، تصمیمات نو

سال نو همه مبارک.

امسال با پارسال عید خیلی فرق داشت، با اینکه پارسال هم ماه رمضون بود، امسال حال و هوام خیلی فرق داشت.

پارسال خیلی موندیم خونه مادر و پدر همسر، امسال 50-50، خونه مامان اینای من هم بودیم.

امسال لپتاپ بردم و یکم کار کردم.

اصلا انگار پارسال تو یه خوابی بودم، خواب غفلت مثلا...اما امسال هوشیارم، جوری که اصلا دلم نمیخاد بخوابم! راستی خوابم هم به شدتتتت به هم خورده، و معده عزیز به شدت در عذابه! و شاید برای دومین بار (اگه اولین بار نباشه) در عمرم اینو که دراز کشیدم وخوابم نمیبرد تجربه کردم!

تصمیمات سال جدید با تصمیمات ماه رمضون گره خوردن،

جالبه چند روز قبل از شروع سال نو و حتی قبل از رمضون یه مطلب میخوندم برای تداوم موفقیت، و نوشته بود حتما به سلامت جسمی تون اهمیت بدید و ممکنه بخاطر موفقیت و اینا کمتر بخوابید و ورزش نکنید و این حرفا!

اما تصمیم من برخلاف این نوشته شد! درسته حتما به ورزش و باشگاه رفتن و پیاده روی ادامه میدم، اما قطعا مجبورم از خوابم کم کنم، چون اونوقت نمیتونم به تصمیمم در خصوص بیشتر کتابخوانی، یادگیری زبان جدید، بیشتر فیلم دیدن،مطالعه بیشتر در مورد موضوع تحقیقاتی جدید، مطالعه در مورد اصطلاحات حیطه کاریم، و....عمل کنم!

و تمرکز کردم رو افراد مهمی که میشناسم و درسته که فرسنگ ها از نظر معنوی، و رشد باهاشون فاصله دارم، اما میدونم که چقدرررر شب زنده داری کردن و کار کردن رو هدف والایی که داشتن...پس من هم میتونم.

امیدوارم خدا توفیق کارهای خوب بهمون بده و تاثیرگذاریمون رو تو سال جدید شمسی و معنوی مون بیشتر کنه.

در لحظات اتصال تون به عالم بالا من رو هم یاد کنید.

کلی خوش بگذرونید+کار کنید :)

فروردین

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اسفند

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

زمستان گرم

روی تخت ولو هستم و لپتاپ و کتاب اصطلاحات پزشکی، کتاب اسپانیایی، کتاب طرح تمدن ساز، جامدادی رومیزی، کتاب انگلیسی هری پاتر (جلد 5)، گوشی تلفن و...همه با من رو این تخت هستن!

از 4شنبه آنفولانزا گریبانم رو گرفته و سرفه امونم رو بریده...

خودم رو تو این اتاق قرنطینه کردم که مبادا همسر مبتلا بشه...

اما با این اوضاع، منِ بیش فعال نمیتونم دراز بکشم و استراحت کنم! بلد نیستم!

دارم مقاله میخونم برای یه طرح با هم گروهی (مدیرگروه) و یه طرح با استاد مشاور پی اچ دی که رسما باهام قهره که باهاش کار نکردم، میخام یه طرح برای مقاله بنویسم بفرستم براش و از دلش دربیارم.

این فصل امتحانات و در واقع تعطیلی بین دوترم خیلی فرصت خوبیه برای این کارا...

همسر برام سوپ گرفته برم بخورم و برگردم سراغ این مقالات در مورد AI که خیلی موضوع جذابیه...

خیلی خیلی مراقب باشید، هم اتاقی دانشگاه من یه روز بدون ماسک سرفه کرد فک  نمیکرد آنفولانزا باشه، و بعد که متوجه شد دیگه دیر شده بود و منم گرفتم...

حتما ماسک  بزنید همه جااا.

خدایا میلیون ها بار شکرت...


بهمن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.