تو یه حس و حالی هستم که قابل وصف نیست!
فشار امتحان و فشار بحبوحه خونه مون و قصد اسباب کشی و .........حساس شدم شدییییییییید! نه گیر دادنی نه! دلم میخواد فقط با همسری باشم و یه لحظه جدا نشم ازش! و اصلا این حالت رودوست ندارم و حتی فرصت ندارم با دوستان دیگه ام وقت بگذرونم که این برهه بگذره وهفته بعد امتحان روبدم و خلاص شم از این خوره در جانم!
همش یا باید درس بخونم یا فکر درس! البته بیشتر دومی! فک کنم این استرس الکی بخاطر فرمالیته بودن امتحان واقعا بیخوده! فقط میزنه یه قسمتی از جسم رو داغون میکنه!
لطفا دعا کنید بگذره این مرحله هم!
فقط منتظر فردای آزمونم! البته فردای کتبی مصاحبه ست! فردای مصاحبه رو میگم! :|
در نبرد بین روزای سختو آدمای سخت
این آدمای سخت هستن که پیروزمیشن
نه روزای سخت
من نزدیک امتحانام همیشه اینو به خودم میگفتم
ایشالا به خوبی میگذره
خیلی ممنون دوست عزیزمممم
ممنون اینقدر انرژی مثبت دادی