تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

حساسیت

گاهی خیلی گذرا و کوتاه حساس میشم روش! اینکه چه میکنه و مثلا چرا دیر جواب داد و اینجور مسائل چرت! خیلییییییییی کوتاهه این حالتم در حد 5 دیقه! اما قصد دارم به صفر برسه! هدف اینه که دوستش داشته باشم اما حساس نشم!

به قول دوستم تو 21 روز میشه یه عادت بد رو کنار گذاشت و با یه عادت خوب جایگزین کرد! 21 روز نه!

به من تا فردا مهلت بدید من این حساسیت رو حذفش میکنم!

این احساس نا امنی کوتاه واقعا مسخره ست!

و من از اول هم هرگز خوشم نمیومد و نمیاد که همسر آدم بخواد اینقدر مهم بشه که اینقدر حساس بشی روش! باید یه آزادی هایی بهش داده بشه و طرف بتونه یه تایمی رو برای خودش بگذرونه!

اما اینم هست که بخاطر رسیدن به مرحله "خیلی بیخیالی" که من میخوام توش باشم و تا حد زیادی هستم و میخام بمونم، یه ارزش هایی تو ذهنم پاک میشه و یه مسائل خیلی پیش پا افتاده میشه مهم! حس میکنم یکم سطحی میشم اما چاره دیگه ای ندارم! مگر اینکه راه حل دیگه ای پیدا بشه و من بدون سطحی شدن بتونم حساس نباشم روش! یکم تفکر میطلبد و مشورت...

+دیروز نزدیک خونه شون کلاس داشتم. هرچی گفت ناهار بیا نرفتم و گفتم دانشگاه کار دارم! برگشتم کلاسمون که خالی بود و کمی درس خوندم. وقتی برگشتم و کمی استراحت و بعد باز مشغول خوندن بودم با انگیزه شدید اس داد: -عزیزم چیکار میکنی؟بریم بیرون؟ = دارم درس میخونم، آخه تایم شامه نمیخام شام بریم چه کنیم؟ - من شامو میگم =اوه! هرچی شما بگی -میزنگم

و کلاسش که تموم شد اومددنبالم و 11 و نیم برگشتم خونه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد