تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

تغییرات

چطور تبدیل به این آدم شدم خودم هم نمیدونم!

چطور اینقدر ریلکس هستم نمیدونم!

چطور هیچی برام مهم نیست، چطور با بحرانها کنار میام و حتی با دید بی نهاااااااایت مثبت بهشون نگاه میکنم نمیدونم!

امروز فهمیدم که وقتی فهمیدم خونریزی مغزی دارم چقدرررر ریلکس و حتی شاید خوشحال بودم که قراره یه مدت استراحت کنم!

عجیبه همچین دیدی از کجا اومده و در طول زمان چطور من همچین شخصتی برای خودم ساخته ام؟! بخصوص تو یه زندگی مشترک شاید اساسی ترین مورد همین باشه که خیلی گیر ندی! بگذری...

خدایا؟میدونی شکرگزارم؟

برای چندمین بار یه چیزی رو فهمیدم، نمیدونم عمدا این کار رو میکنه میخواد من رو تست کنه یا میخاد یه حد و حدودی رو مشخص کنه. خوشبختانه هربار سربلند از امتحان بیرون اومدم. همسری گاهی که بیرونه یا جواب نمیده یا جواب میده خیلی مرموز میگه بعدا تماس میگیره، و من خیلییییییی کول میگم اوکی و سوال نمیپرسم! و هربااااااار خودش اعتراف کرده که کجا بوده و چی بود! بدون اینکه من بپرسم! خیلی جالبه، میدونم که دوست نداره تو کاراش سرک بکشم وهرگز قصد همچین کاری هم ندارم و از این کار بدم میاد. اما اینکه عمدا مرموز میشه برام جالبه! امروزم تکرار شد، گفت قراره بیاد بیرون وقتی داشتم کتاب انتخاب میکردم و گفت میاد کتاب رو بگیره و حتی مسیر رو هم گفت و حتیییییییی بعدش با من که صحبت میکرد با یکی هم حرف زد و گفت فلانی رو میگم و من حتی نپرسیدم کیه پیشت!!!!!!! :)))))) خیلی باحالم

++مطالب آزمون جامع رو طبقه بندی کردم برای برنامه ریزی، در یک ثانیه یه استرس 5 تنی وارد شد که به خوبی کنترلش کردم سریع با دوستام حرف زدم و به خودم تلقین کردم که تو این 30 روزی که دارم میتونم تمومشون کنم و مهم نیست و فورمالیته ست این آزمون و عمرا تو درسی fail بشم و ........

اما حقیقت این است که دوست نداشتم این ترم برم آموزشگاه همسری برای تدریس و قطعا زورکی و اجباریه برام! کاش این رو بدونه که

I'm only doing this out of my love for him

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد