تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد
تکرار زندگی های من

تکرار زندگی های من

در اقیانوس زندگی، رها همچون ماهی کوچولوی شاد

ولنتاین و بقیه!

حاات سرماخوردگی و گلو درد داشتم! تا اینکه 2 شنبه رفتیم آزمایش، اونجام سرددددد و من رسما مریض شدم.  اما اونجا هم فک کنم تنها زوجی بودیم که انقدر خندیدم که میگفت میان تست سلامت روان هم میگیرن ازمون!!

زکام شدم شدیییییییید!

اما با این حال رفتم براش پاوربانک خریدم! و فرداش هم بردم گذاشتن تو جعبه و تزئین کردن، چندتا هم جاشمعی و شمع خریدم...چندتا داشتم اما کم بودن. میخواستیم شام بریم بیرون که دا تصمیم این شد که بیاد خونه مون...

ساعت 9 رسید و یه چایی و بعدش شام خوردیم با مامان و بابا، بعدش رفتم شمع ها رو روشن کردم و به بابا اشاره کردم که بگه بریم اتاق من! چراغ اتاق رو روشن نکردم و میخندید! بعد کادوش رو دادم دستش، گفت صبر کن اول اتاقت رو بادقت ببینم بعد!

عکس گرفت از کادو و جعبه اش...

بعد کیفش رو برداشت و گفت ببخشید فرصت نشده خیلی تایم بذاره برای کادوم و قوطی کوچولویی درآورد از کیفش! آویز ساعت قلب! میدونست آویزی که خودم دارم طلا نیست، طلاش رو خریده بود :)

+دیروزم رفتیم مرکز خرید دنبال کلاهم برای آتلیه! خوبش نبود اما بهونه شد کلی خندیدییییییییییییم! یه شلوار خرید برای خودش.

++نمیدونم با همسر-تو-بی اینجوری هستم یا کلا تبدیل شدم به این آدم با این حالت خاص! حالتی که اصلا احساس ناامنی نمیکنه! الکی بهونه نمیگیره! ذره ای بچه بازی نمیکنه! شاید شب ها گاهی یک ثانیه یه فکری میاد تو ذهنم که سریع فایل رو میبندم و صبح بنظرم خیلی مسخره میرسه!! نمیدونم بخاطر خوب بودن همسر-تو-بی هستش یا در طی این سالها این خصوصیت در من شکل گرفته!

یادمه چندین بار با خواهری صحبت کردیم راجع به خانوم با وقار! یه شخصیت خیالی تو ذهنمون و معیارهاش، و رفتار ایده آلی که در شرایط خاص داره! خواهری همیشه میگفت من خیلی بهش نزدیکم! فکر میکنم به حدی از وقار رسیدم که الآن خودم میتونم الگو واقع شم :))) خب دیگه بسع زیاد تعریف کردم از خودم!

+++قرار ما: این 2 هفته باقی مانده که خیلییییییی از خرید ها مونده!! :0 باید برنامه ریزی کنم رو مقاله هم کار کنم! و اینکه صبح دوستم گفت که داشته چک میکرده، منابع برای آزمون جامع خیلیییییی زیادن!! باید شروع کنم از همین امروز روزی 3 ساعت هم برای آزمون جامع بخونم! تازهههه خونه تکونی در راه است! یعنی دم دره فقط منتظره سرماخوردگی من خوب شه!!

ذکر ما همچنان: استغفرالله، شکرلله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد